معرفی وبلاگ
با سلام امیدوارم مطالب این وبلاگ مورد استفاده شما قرار گرفته باشد. باآرزوی موفقیت برای تمامی انسانها التماس دعا (عکس متعلق شهید محمد علی شاهچراغی دانشجوی رشته فیزیک می باشد.)
صفحه ها
دسته
هستی برای ما
خدمات
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 696284
تعداد نوشته ها : 130
تعداد نظرات : 30
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

پیش‌گفتار مؤلف‌

 

نوشته حاضر، دفتر دوم‌ کتاب‌ تاریخ‌ اسلامی‌ ایران‌ است‌. در این‌ دفتر، تاریخ‌ ایران‌ را ازظهور طاهریان‌ تا زوال‌ دولت‌ خوارزمشاهی‌ دنبال‌ کرده‌ایم‌. طبعا بحث‌ از زوال‌ عباسی‌، یا به‌عبارت‌ دیگر، حمله مغول‌، به‌ دفتر سوم‌ واگذار شده‌ است‌.

آنچه‌ در در درجه نخست‌ در این‌ کتاب‌ مورد توجه‌ بوده‌، پرداختن‌ به‌ تاریخ‌ سیاسی‌ایران‌ است‌. طی‌ این‌ دوران‌، دولت‌های‌ بزرگ‌ وکوچک‌ فراوانی‌ در بخش‌های‌ مختلف‌ایران‌ سر کار آمدند. در اینجا کوشیده‌ایم‌ تا با بحث‌ از پیدایش‌ وزوال‌ این‌ دولت‌هاخوانندگان‌ عزیز خود را با سیر تحولات‌ سیاسی‌ ایران‌ آشنا سازیم‌.

افزون‌ بر آن‌، آگاهیم‌ که‌ جدای‌ از قدرت‌ سلاطین‌ وامیران‌، چندین‌ نیروی‌ متنفذ دیگردر جامعه ما بوده‌اند که‌ لازم‌ است‌ به‌ آنها نیز پرداخته‌ شود. عالمان‌، شاعران‌ ونیزمشایخ‌ صوفیه‌، سه‌ نیروی‌ فعال‌ فرهنگ‌ و سیاست‌اند که‌ با زبان‌ وقلم‌، بر ذهن‌ واندیشه‌وقلب‌ مردم‌ حکومت‌ می‌کردند. نگارش‌ِ تاریخ‌ ایران‌، بدون‌ اشاره‌ به‌ آنها، کاری‌ ناقص‌ به‌شمار می‌آید. در این‌ کتاب‌ کوشیده‌ایم‌ تا گوشه‌ای‌ مختصر از فعالیت‌ این‌ گروه‌ها را نیز موردتوجه‌ قرار دهیم‌.

در اینجا نیز همچون‌ مقدمه دفتر نخست‌ یادآور می‌شویم‌ که‌ هدف‌ ما تنها مرور بررویدادها وجریان‌های‌ سیاسی‌ وفکری‌ بوده‌ وبه‌ هیچ‌ روی‌، قصد تفصیل‌ وتحقیق‌نداشته‌ایم‌. هدف‌، آشنا ساختن‌ خواننده‌ با مطالبی‌ بوده‌ که‌ تقریبا، چون‌ وچرایی‌ در آنهاوجود نداشته‌ وبیش‌ترِ آنها بیان‌ اصل‌ رخدادها وطبعا مورد قبول‌ عامه مورخان‌ است‌. دراین‌ باره‌، تلاش‌ کرده‌ایم‌ تا از منابع‌ کهن‌ و نیز منابع‌ تازه‌ بهره‌ بریم‌. روشن‌ است‌ که‌ اگر در بارههر یک‌ از مباحث‌ مطرح‌ شده‌ در اینجا، کتابی‌ محققانه‌ در دست‌ بوده‌، از آن‌ کمال‌ استفاده‌را کرده‌ایم‌.

 

رسول‌ جعفریان‌

نهم‌ اسفندماه‌ 1377

سال‌روز تولد امام‌ رضا علیه‌ السلام‌

 

درآمد بحث‌؛ ایران‌ به‌ سوی‌ استقلال‌

 

از زمانی‌ که‌ طاهر بن‌ حسین‌ ـ بنیان‌گذار سلسلة‌ طاهری‌ ـ در سال‌ 205 به‌ خراسان‌ آمدوپس‌ از وی‌، دولت‌ وامارت‌ آن‌ ناحیه‌ میان‌ فرزندانش‌ موروثی‌ شد، ایران‌ نخستین‌کامها را برای‌ رهایی‌ از سلطة‌ خلافت‌ عباسی‌ برداشت‌. این‌ به‌ معنای‌ استقلال‌ سیاسی‌کامل‌ نبود؛ چرا که‌ نظریة‌ خلافت‌ برای‌ مسلمانان‌ِ سنی‌ ـ که‌ جمعیت‌ غالب‌ آن‌ روزِایران‌ را تشکیل‌ می‌دادند ـ تنها نظریة‌ پذیرفته‌ شده‌ در مشروعیت‌ حکومت‌ بود. این‌نظریه‌ پس‌ از سپری‌ شدن‌ قرن‌ اول‌ ودوم‌، به‌ مرور با حضور امیران‌ و سلاطین‌مستقل‌، جای‌ خود را به‌ نظریة‌ خلیفه‌ ـ سلطان‌ داد.

داستان‌ از این‌ قرار بود که‌ در بسیاری‌ از مناطق‌، امیران‌ْ، مستقل‌ از فرمان‌ِ خلیفة‌عباسی‌، به‌ تصرف‌ شهر ومنطقه‌ای‌ موفق‌ شده‌ ودولتی‌ تأسیس‌ می‌کردند. پس‌ از آن‌که‌ دولت‌ خویش‌ را پایدار می‌کردند، خلیفة‌ عباسی‌ آنان‌ را به‌ رسمیت‌ می‌شناخت‌وبا فرستادن‌ خلعت‌ ومنشور، آنها را تأیید می‌کرد. با درگذشت‌ِ امیر، اگر امارت‌ درآن‌ دولت‌ پایدار بود وجانشین‌ِ مشخصی‌ از فرزندان‌ امیرِ درگذشته‌ وجود داشت‌،خلعت‌ ومنشور تازه‌ برای‌ امیر جدید فرستاده‌ می‌شد؛ در غیر این‌ صورت‌، اوضاع‌نابسامان‌ بود تا امیر جدیدی‌ تعیین‌ شود.

در بیش‌تر موارد، برای‌ هیچ‌ کدام‌ از دو طرف‌ِ خلیفه‌ وسلطان‌، گریزگاهی‌ جزتأیید طرف‌ دیگر وجود نداشت‌؛ البته‌ ممکن‌ بود، تأیید خلیفه‌ به‌ درازا بکشد؛ اما به‌هر روی‌، خلیفه‌ چاره‌ای‌ جز تأیید نداشت‌؛ چرا که‌ ممکن‌ بود امیر شورشی‌ به‌ سوی‌عراق  نیز حرکت‌ کند و خلافت‌ را در معرض‌ تهدید قرار دهد.

از سوی‌ دیگر، امیرانی‌ که‌ به‌ قدرت‌ می‌رسیدند، می‌بایست‌ بر مردمانی‌ حکومت‌کنند که‌ به‌ اقتضای‌ اعتقادِ به‌ تسنن‌، تنها مشروعیت‌ خلیفة‌ عباسی‌ را قبول‌ داشتند.به‌همین‌ دلیل‌، هر اندازه‌ که‌ سرکش‌ بودند، در نهایت‌ نیاز به‌ تأیید خلیفة‌ عباسی‌ داشتند.

وابستگی‌ سلطان‌ به‌ خلیفه‌، نتایج‌ دیگری‌ هم‌ داشت‌ وآن‌ این‌ بود که‌ می‌بایست‌برخی‌ از سیاست‌های‌ مذهبی‌ خلفا در ایران‌ پیاده‌ می‌شد. برخی‌ از امیرنشینان‌، به‌ هردلیل‌، با این‌ سیاست‌های‌ مذهبی‌ مخالف‌ بودند وراه‌ ورسم‌ شخصی‌ خود را دنبال‌می‌کردند. با این‌ همه‌، ایران‌، بر مذهب‌ سنت‌ باقی‌ ماند وتنها مناطق‌ محدودی‌ درقرون‌ نخست‌ِ اسلامی‌، به‌ مذهب‌ تشیع‌ گروید.

یکی‌ از نتایج‌ روی‌ کار آمدن‌ این‌ دولت‌ها آن‌ بود که‌ به‌ مقدار زیادی‌ آداب‌ ورسوم‌وزبان‌ محلی‌ برجای‌ ماند. زبان‌ِ فارسی‌، گرچه‌ با عربی‌ آمیخته‌ شده‌ بود؛ اما همچنان‌زبان‌ عمومی‌ مردم‌ ایران‌ بود ودر کنار زبان‌ عربی‌، به‌ آرامی‌ موقعیت‌ خود را حفظ‌ کرد.

امیرنشینان‌ِ ایرانی‌، همگی‌ از نژاد پارسی‌ نبودند. طاهر بن‌ حسین‌، گرچه‌ نژادایرانی‌ داشت‌؛ اما در اصل‌، از موالی‌ یک‌ قبیلة‌ عربی‌ بود وبه‌ مقدار زیادی‌ فرهنگ‌عربی‌ داشت‌. صفاریان‌ وسامانیان‌ تبار ایرانی‌ داشتند. آل‌ بویه‌ هم‌ از دیلمانی‌ بودندکه‌ از اقوام‌ پرسابقة‌ ایران‌ به‌ شمار می‌آیند. پس‌ از آن‌ نوبت‌ به‌ حکومت‌ ترکان‌ رسیدکه‌ ابتدا غزنویان‌ و سپس‌ سلجوقیان‌، امیرنشینان‌ ترک‌ ایران‌ شدند.

تاریخ‌ امیرنشینان‌، در بیش‌تر موارد، به‌ صورت‌ نوعی‌ نهضت‌ ایرانی‌ بر ضدعرب‌ تلقی‌ می‌شود. یک‌ اشکال‌ عمده‌ این‌ تحلیل‌ که‌ تحت‌ تأثیر اندیشه‌های‌ملی‌گرایی‌ عصر جدید ارائه‌ شده‌، آن‌ است‌ که‌ مفاهیم‌ِ جدید وقدیم‌ با یکدیگر خلط‌شده‌ است‌. برای‌ نمونه‌، تعبیر ناسیونالیسم‌ در معنای‌ ملی‌گرایی‌، مفهومی‌ جدیدوبرگرفته‌ از فرهنگ‌ غرب‌ است‌. با این‌ حال‌، در تحلیل‌های‌ یاد شده‌، این‌ مفهوم‌ برامیرنشینان‌ ایرانی‌ تطبیق‌ داده‌ شده‌ است‌. این‌ در حالی‌ است‌ که‌ آنچه‌ در آن‌ روزگاران‌اهمیت‌ داشت‌، نوعی‌ عصبیّت‌ محلی‌ بود واساسا ملی‌گرایی‌ امروزی‌، چندان‌ارتباطی‌ با عصبیت‌ محلی‌ مورد نظر که‌ از قضا حب‌ وطن‌ هم‌ به‌ همان‌ معناست‌،ندارد، بلکه‌ مفهومی‌ جدید وبرگرفته‌ از نظام‌ فکری‌ غرب‌ است‌. بنابر این‌، باید درنسبت‌ دادن‌ تعبیرهایی‌ مانند نهضت‌های‌ ملی‌ ایرانیان‌ به‌ آن‌ امیرنشینان‌ قدری‌تأمل‌کرد.

 

 کتاب تاریخ ایران اسلامی

 

 


دسته ها : تاریخ
بیست و چهارم 5 1385 23:57
X