معرفی وبلاگ
با سلام امیدوارم مطالب این وبلاگ مورد استفاده شما قرار گرفته باشد. باآرزوی موفقیت برای تمامی انسانها التماس دعا (عکس متعلق شهید محمد علی شاهچراغی دانشجوی رشته فیزیک می باشد.)
صفحه ها
دسته
هستی برای ما
خدمات
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 682449
تعداد نوشته ها : 130
تعداد نظرات : 30
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

ایالات‌ مهم‌ ایران‌

 

نام‌ ایران‌ در متون‌ کهن‌، به‌ چندین‌ شکل‌ وصورت‌ نوشته‌ وخوانده‌ شده‌ است‌. برخی‌از این‌ تلفظها عبارتند از: آئیریا، آریه‌، ایران‌ ویج‌ وایران‌ شَتْر. ریشه‌ این‌ تلفظ‌های‌مختلف‌ را کلمه‌ آریا می‌دانند که‌ برگرفته‌ از نژاد آریایی‌ است‌ وطی‌ یک‌ دوره‌ طولانی‌به‌ کلمه‌ آیران‌ وسپس‌ ایران‌ تغییر یافته‌ است‌. آریاناویج‌ در اوستا به‌ معنای‌ سرزمین‌آریاییها بکار رفته‌ است‌. البته‌ اروپاییها از طریق‌ کلمه‌ پرشیا که‌ صورت‌ انگلیسی‌کلمه‌ پارس‌ وفُرس‌ است‌، ایران‌ را می‌شناختند.

در دوره‌ ساسانی‌ها، کشور مستقل‌ ایران‌، از نظر جغرافیایی‌، حدّ فاصل‌ دولت‌روم‌ شرقی‌ وحکومت‌ نیمه‌ مستقل‌ عربی‌ در عراق‌ در سمت‌ مغرب‌، ودولت‌های‌کوچک‌ وبزرگ‌ خانان‌ شرق‌ در سمت‌ مشرق‌ حضور گسترده‌ داشت‌.

با آمدن‌ اسلام‌، این‌ سرزمین‌، دریک‌ مجموعه‌ بزرگ‌تر ـ سرزمین‌ِ خلافت‌اسلامی‌ـ قرار گرفت‌ واستقلال‌ آن‌ از میان‌ رفت‌. به‌ همین‌ دلیل‌ نام‌ ایران‌ برای‌ چندقرن‌ جز در داستانها واشعار ومتون‌ ادبی‌ بکار نرفت‌. در این‌ دوره‌، حوزه‌ جغرافیایی‌ایران‌ِ ساسانی‌، به‌ نام‌ ایالت‌های‌ مختلف‌ که‌ بیشتر همان‌ اسامی‌ کهن‌ آن‌ ایالات‌ بود،نامیده‌ می‌شد واز تعبیر ایران‌ به‌ عنوان‌ یک‌ واحد سیاسی‌ یکپارچه‌ خبری‌ نبود. البته‌شمال‌ ایران‌ تا اندازه‌ای‌ استقلال‌ کهن‌ خود را حفظ‌ کرد وبعدها اسلام‌ را اندک‌ اندک‌پذیرفت‌.

از نظر نژادی‌ ایران‌، ترکیبی‌ از نژادهای‌ مختلفی‌ بود که‌ در درازای‌ تاریخ‌ در این‌دیار شکل‌ یافته‌ یا مهاجرت‌ کرده‌ بودند. پس‌ از اسلام‌، مهاجرت‌ مهمی‌ که‌ صورت‌گرفت‌، حضور قبایل‌ عربی‌، به‌ صورت‌ گروهی‌ یا انفرادی‌ بود. اینها در شهرهای‌مختلف‌ و روستاها سکونت‌ گزیده‌ به‌تدریج‌ در نژاد جدیدی‌ که‌ ترکیبی‌ از پارسیان‌قدیم‌ واقوام‌ مهاجر بعدی‌ بود، هضم‌ شدند.

پذیرش‌ اسلام‌ در ایران‌ سیری‌ تدریجی‌ داشت‌ واز قرن‌ اول‌ تا قرن‌ چهارم‌هجری‌ به‌ طول‌ انجامید. آتشکده‌های‌ ایرانی‌ها تا دو سه‌ قرن‌ در دست‌ آنها باقی‌ ماندواعرابی‌ که‌ به‌ این‌ ناحیه‌ مهاجرت‌ کرده‌ بودند، اسلام‌ را به‌ مرور میان‌ ایرانیان‌ انتشاردادند. ایرانی‌های‌ مسلمان‌ شده‌ نیز به‌ سرعت‌ در فرهنگ‌ اسلامی‌ هضم‌ شده‌ وخودتبدیل‌ به‌ عالمان‌ واندیشمندانی‌ شدند که‌ به‌ رشد وگسترش‌ هرچه‌ بیشتر فرهنگ‌اسلامی‌ کمک‌ شایان‌ کردند. جای‌ دارد که‌ اینک‌ اشارتی‌ هم‌ به‌ مسأله‌ مهاجرت‌اعراب‌ به‌ ایران‌ داشته‌باشیم‌.

 

مهاجرت‌ اعراب‌ به‌ ایران‌ از قرن‌ اول‌ تا سوم‌

همراه‌ با فتوحات‌، قبایل‌ زیادی‌ راهی‌ ایران‌ شدند ودر مناطق‌ مختلف‌ سکونت‌گزیدند. در آغاز بیشتر این‌ مهاجرتها به‌ نواحی‌ مرکزی‌ ایران‌ از همدان‌ تا ری‌ وقم‌بود. اما با فتح‌ خراسان‌، سیل‌ مهاجران‌ بود که‌ به‌ این‌ نقطه‌ سرازیر شد. تنها در یک‌مهاجرت‌ در زمان‌ خلافت‌ معاویه‌، قریب‌ به‌ پنجاه‌ هزار نفر به‌ خراسان‌ کوچ‌ کردند.

این‌ مهاجرت‌، معلول‌ چند عامل‌ بود:

نخست‌ آن‌ که‌ ادامه‌ فتوحات‌ نیاز به‌ حضور اعراب‌ در مناطق‌ نزدیک‌ مرز داشت‌.هم‌چنان‌ که‌ حفظ‌ مرزها نیز به‌ اسکان‌ دایمی‌ اعراب‌ در برخی‌ از شهرها نیاز داشت‌.به‌ مهاجرانی‌ که‌ برای‌ حفظ‌ مرزها در این‌ مراکز می‌ماندند مرابطین‌ می‌گفتند. به‌ عنوان‌مثال‌، وقتی‌ قلعه‌ بَذّ را پس‌ از چند سال‌ از بابک‌ خرم‌ دین‌ گرفتند، به‌ نوشته‌ یعقوبی‌ درکتاب‌ الْبُلدان‌، عربها در آن‌ جا سکونت‌ گزیدند. اینها خود عاملی‌ برای‌ حفظ‌ منطقه‌ به‌شمار می‌آمدند.

عامل‌ دیگر این‌ مهاجرتها، به‌ دست‌ آوردن‌ زمین‌ برای‌ کشت‌ وزرع‌ وداشتن‌زندگی‌ بهتر بود. آنها زندگی‌ بدوی‌ قبایلی‌ را کنار گذاشته‌ وبا سکونت‌ در روستاهازندگی‌ جدیدی‌ را آغاز می‌کردند. این‌ سکونت‌ها نوعا قبایلی‌ بود. به‌ عنوان‌ نمونه‌قریه‌ سفیدنج‌ که‌ مرکز فعالیت‌ ابومسلم‌ بود، به‌ مهاجران‌ قبیله‌خُزاعه‌ تعلق‌ داشت‌.

عامل‌ دیگر، مسائل‌ امنیتی‌ بود. بسیاری‌ از قبایل‌ به‌ زور امویان‌ تن‌ به‌ مهاجرت‌می‌دادند. هم‌چنان‌ که‌ برخی‌ از قبایل‌ از ترس‌ امویان‌ راهی‌ ایران‌ می‌شدند. به‌ عنوان‌نمونه‌، در اواخر قرن‌ نخست‌ هجری‌، دسته‌ای‌ از قبیله‌ اشعری‌ که‌ در اصل‌ مهاجران‌یمن‌ بودند ودر کوفه‌ سکونت‌ گزیده‌ بودند، راهی‌ ایران‌ شدند ودر قم‌ اسکان‌یافتند. دلیل‌ مهاجرت‌ آنها، شرکت‌ برخی‌ از رهبران‌ آنها در قیام‌ مختار بود. پس‌ ازتسلط‌ مجدد امویان‌ بر عراق‌، آنها راهی‌ ایران‌ شدند تا بتوانند با آرامش‌ زندگی‌ کنند.

یکی‌ از نتایج‌ این‌ مهاجرت‌ها، آن‌ بود که‌ قبایل‌ همراه‌ با گرایش‌های‌ مذهبی‌ خودمهاجرت‌ می‌کردند. قبیله‌ اَشْعری‌ که‌ به‌ قم‌ مهاجرت‌ کردند، مذهب‌ تشیع‌ امامی‌داشتند. این‌ مذهب‌ با مهاجرت‌ آنها به‌ قم‌ آمد واز قرن‌ دوم‌ وپس‌ از آن‌ به‌ کاشان‌، آوه‌،فراهان‌ وری‌ نفوذ کرد.

یعقوبی‌ از مورخان‌ معروف‌ قرن‌ سوم‌، در کتاب‌ البلدان‌ خود، به‌ مهاجران‌ عربی‌که‌ به‌ هر شهری‌ وارد شدند اشاره‌ کرده‌ است‌. در برخی‌ شهرها، شمار مهاجران‌ زیادودر برخی‌ اندک‌ بوده‌ است‌. در باره‌ ری‌ می‌نویسد: «اهل‌ ری‌ مردمی‌ بهم‌ آمیخته‌ ازعجم‌اند وعرب‌ آن‌ اندک‌ است‌.» در باره‌ قم‌ که‌ ساکنان‌ اصلی‌ آن‌ عرب‌ بوده‌اندمی‌نویسد: «و اهالی‌ آن‌ که‌ بر آن‌ چیره‌اند، قومی‌ هستند از مِذْحَج‌ وسپس‌ از اشعریان‌؛ودر آن‌ مردمی‌ از عجم‌های‌ کهن‌ سکونت‌ دارند.» در باره‌ نهاوند می‌نویسد: «و آن‌ راچندین‌ اقلیم‌ است‌ که‌ مردمی‌ به‌ هم‌ آمیخته‌ از عرب‌ وعجم‌ در آنها سکونت‌ دارند».در باره‌ اصفهان‌ نوشته‌ است‌: «و اهالی‌ آن‌ مردمی‌ به‌هم‌ آمیخته‌اند وعربشان‌ اندک‌است‌ وبیشتر اهالی‌ آن‌ عجم‌ واز اشراف‌ دهقانانند ودر آن‌ قومی‌ عرب‌ است‌ از کوفه‌و بصره‌، از ثقیف‌ وتمیم‌ وبی‌ضبّه‌ وخُزاعه‌ وبنی‌حَنیفه‌ واز بنی‌عَبْدُالقَیْس‌ وجزاینان‌ بدان‌ منتقل‌ گشته‌اند.» نمونه‌ همین‌ عبارات‌ را در باره‌ شهرهای‌ دیگر نیز دارد.

در اینجا شرحی‌ از ایالت‌های‌ مختلف‌ ایران‌ را برای‌ اطلاع‌ بیشتر خوانندگان‌می‌آوریم‌:

 

ایالت‌ خراسان‌

خراسان‌ ـ به‌ معنای‌ بلاد شرقی‌ یا محل‌ اسکان‌ خورشید ـ یکی‌ از بزرگ‌ترین‌ایالت‌های‌ ایران‌ بود که‌ امروزه‌ نیمی‌ از آن‌ در ایران‌ (خراسان‌ داخل‌) ونیمی‌ درکشورهای‌ هم‌جوار (خراسان‌ خارج‌) است‌. ساسانیها در اصل‌ از این‌ دیار بودند وبه‌ دلیل‌ نزدیکی‌ با دشمن‌ رومی‌، به‌ اجبار مرکز حاکمیت‌ خود را به‌ مدائن‌ منتقل‌کردند تا بتوانند بر اوضاع‌ مسلط‌ باشند.

مرز خراسان‌ در شمال‌ شرق‌ رود جیحون‌ وارتفاعات‌ اطراف‌ هرات‌ واز سوی‌غرب‌ تا استان‌ کومش‌ ـ دامغان‌ ـ بوده‌ است‌. در آن‌ روزگار چهاربخش‌ اصلی‌ خراسان‌عبارت‌ بود است‌ از: نیشابور، مرو، هرات‌ وبلخ‌.

نیشابور از آبادترین‌ شهرهای‌ خراسان‌ ونزدیک‌ترین‌ آنها به‌ مرکز ایران‌ بود. ازهمین‌ روبعدها طاهریان‌ آن‌ را مرکز حکومت‌ خویش‌ قرار دادند. در آن‌ زمان‌ هنوزشهر مشهد کنونی‌ وجود نداشت‌. البته‌ شهر و منطقه‌ طوس‌ که‌ شامل‌ بیش‌ از هزارروستا بوده‌ از همان‌ روزگار شهرت‌ داشته‌ است‌. مرو نیز از شهرهای‌ مهم‌ خراسان‌است‌ که‌ شامل‌ مروشاهجان‌ (مرو شاهانه‌) ومرو الروذ (مرو کوچک‌) بوده‌ است‌.

خراسان‌ در قرن‌ اول‌ هجری‌ شاهد مهاجرت‌ شمار زیادی‌ از قبایل‌ عربی‌ بود. این‌قبائل‌ جنگ‌های‌ فراوانی‌ با یکدیگر داشتند ودر اواخر روزگار اموی‌، جنگ‌ آنها بایکدیگر، سبب‌ تضعیف‌ قدرت‌ اعراب‌ در این‌ ناحیه‌ شد. خراسانیان‌ در انقلاب‌عباسی‌ شرکت‌ فعال‌ داشتند. پس‌ از آن‌ هم‌ نخستین‌ دولت‌ نیمه‌ مستقل‌ ایرانی‌ که‌دولت‌ طاهریان‌ بود، در همین‌ ناحیه‌ که‌ نسبتا به‌ دور از مرکز خلافت‌ بود، استقراریافت‌. نیشابور در پرتو مرکزیتی‌ که‌ یافت‌، به‌ یکی‌ از مهم‌ترین‌ شهرهای‌ ایران‌ تبدیل‌شد وشکوفایی‌ علمی‌ وفرهنگی‌ آن‌ در قرون‌ بعد، در مجموعه‌ تمدن‌ اسلامی‌، تأثیرگذاشت‌.

هرات‌ در دوران‌ نخستین‌ اسلامی‌ اهمیت‌ چندانی‌ نداشت‌، اما به‌ مرور بر اهمیت‌ونقش‌ آن‌ افزوده‌ شد. به‌ عکس‌، بخش‌ چهارم‌ خراسان‌ یعنی‌ بلخ‌ ونواحی‌ آن‌ مانندجوزجان‌، طالقان‌ وناحیه‌ طخارستان‌ در تمامی‌ صحنه‌های‌ سیاسی‌ وفرهنگی‌ قرون‌نخست‌ اسلامی‌ حضوری‌ فعال‌ داشتند.

در خراسان‌ بزرگ‌ باید یادی‌ از بخارا، سمرقند، کَش‌، نَسَف‌ نیز بشود که‌ نقش‌مهمی‌ در فرهنگ‌ وسیاست‌ چند قرن‌ آغاز اسلام‌ داشتند. عالمان‌ زیادی‌ از این‌ بلادبرخاستند که‌ شهرت‌ برخی‌ از آنها عالمگیرشد.

خراسانیان‌ از همان‌ آغاز به‌ اهل‌ بیت‌ ـ ع‌ ـ پیامبر علاقه‌مند بودند. عباسیان‌ بااستفاده‌ از همین‌ گرایش‌ فکری‌ و عاطفی‌، از آنها در قیام‌ خود بهره‌ بردند. اما بعدها، بار دیگر خراسانی‌ها متوجه‌ علویان‌ شدند. برخی‌ از شهرهای‌ خراسان‌درقرون‌ بعد، از مراکز شیعه‌ بوده‌ ویا شیعیان‌ فراوانی‌ را در خود جای‌ داده‌ بود.

 

ایالت‌ سجستان‌، مکران‌ وکرمان‌

حد فاصل‌ خراسان‌ با ایالت‌ بزرگ‌ سجستان‌، منطقه‌ بزرگ‌ قوهستان‌ ـ کوهستان‌ ـ بود.اما به‌ دلیل‌ شرایط‌ اقلیمی‌ نامناسب‌، شهرهای‌ مهم‌ و فراوانی‌ در آن‌ شکل‌نگرفته‌است‌. شهرهایی‌ مانند طبس‌، بُست‌، خوسْف‌، وقائن‌ وتون‌ ـ فردوس‌ فعلی‌ ـدر این‌ ناحیه‌ قرار دارد.

سجستان‌ همان‌ منطقه‌ای‌ است‌ که‌ در حال‌ حاضر به‌ آن‌ سیستان‌ گفته‌ می‌شود.بخش‌ شمالی‌ آن‌ زابلستان‌ قرار گرفته‌ ورود هیرمند ـ هیلمند ـ وسیله‌ای‌ آبادی‌ این‌مناطق‌ است‌. این‌ منطقه‌ به‌ دلیل‌ آن‌ که‌ حد فاصل‌ هند وایران‌ بوده‌، اهمیت‌ داشته‌وپس‌ از فتح‌ آن‌ توسط‌ مسلمانان‌، همواره‌ توسط‌ گروه‌های‌ شورشی‌ به‌ عنوان‌منطقه‌ای‌ امن‌ مورد استفاده‌ قرار می‌گرفت‌. خوارج‌ که‌ از گروه‌های‌ مطرود در جامعه‌اسلامی‌ بودند ودر شهرها هیچ‌ نفوذی‌ نداشتند، از قرن‌ اول‌ تا سوم‌ در این‌ دیارقدرت‌ فراوانی‌ داشتند. در میانه‌ قرن‌ سوم‌، منطقه‌ سیستان‌ نیز به‌ پیروی‌ از خراسان‌ به‌سوی‌ استقلال‌ پیش‌ رفت‌.

مرکز ایالت‌ سیستان‌ در آن‌ روزگار، شهر زرنج‌ یا زرنگ‌ بوده‌ که‌ در اواخر قرن‌هشتم‌ توسط‌ تیمور خراب‌ شد. در متون‌ کهن‌ جغرافی‌، از این‌ شهر، به‌ عنوان‌ شهربزرگی‌ یاد شده‌ که‌ بناهای‌ عظیمی‌ داشته‌ ودر دوران‌ صفاریان‌ نیز بر عظمت‌ آن‌افزوده‌ شده‌ است‌. شعبه‌ای‌ از رود هیرمند از میان‌ این‌ شهر عبور می‌کرده‌ است‌.

قندهار وغزنه‌ نیز از شهرهای‌ همین‌ ایالت‌ شمرده‌ می‌شده‌ است‌. غزنه‌ بعدها،محل‌ ظهور یکی‌ از سلسله‌های‌ تاریخی‌ ایران‌ با نام‌ غزنویان‌ بود.

کرمان‌ گاه‌ ایالتی‌ مستقل‌ وگاه‌ در مجموعه‌ ایالت‌ سجستان‌ قرار داشته‌ است‌. ازکرمان‌ در قرن‌ نخست‌ به‌ عنوان‌ منطقه‌ای‌ قابل‌ توجه‌ یاد شده‌ است‌؛ گرچه‌ آبادی‌ این‌دیار بیشتر درقرن‌ چهارم‌ بوده‌ است‌. بخش‌های‌ مهم‌ آن‌ سیرجان‌، بردسیر، نرماشیروبم‌ و جیرفت‌ بوده‌ است‌. کویری‌ بودن‌ مرزهای‌ شرقی‌ وشمال‌ شرق‌ آن‌، دشواری‌ارتباط‌ این‌ مناطق‌ را با بخش‌های‌ اطراف‌ در پی‌ داشته‌ است‌. در جنوب‌ آن‌ دریا ودرغرب‌ آن‌ ایالت‌ فارس‌ بوده‌ ومرکزیت‌ آن‌ در آن‌ روزگار منطقه‌ بردسیر بود که‌ بعدهاشهر کرمان‌ در نزدیکی‌ آن‌ گسترش‌ یافت‌.

 

ایالت‌ جبال‌

ایالت‌ جبال‌ یا کوهستان‌، یکی‌ از ایالت‌های‌ مرکزی‌ ایران‌ است‌ که‌ منطقه‌ای‌ درمحدوده‌ ری‌، اصفهان‌ وهمدان‌ وقم‌ را شامل‌ می‌شود. نام‌ دیگر این‌ ایالت‌، ـ گویا اززمان‌ سلجوقیان‌ به‌ بعد ـ عراق‌ عجم‌ است‌ که‌ در حال‌ حاضر تنها یادگار باقی‌ مانده‌این‌ نام‌، شهر اراک‌ ـ عراق‌ ـ است‌.

چهار شهر بزرگ‌ ایالت‌ جبال‌، عبارتند است‌ از کرمانشاه‌ یا قرمیسین‌، همدان‌، ری‌واصفهان‌. بنابراین‌ این‌ منطقه‌ را باید تقریبا شامل‌ بخش‌ بزرگی‌ از ایران‌ مرکزی‌دانست‌.

در بخش‌ غربی‌، جدای‌ از کرمانشاه‌ وهمدان‌، شهر دینور از شهرهای‌ مهم‌ این‌دیار قرار داشت‌ که‌ اعراب‌ از آن‌ به‌ ماه‌ُ الکوفه‌ یاد کرده‌اند؛ چنان‌ که‌ از شهر نهاوند، به‌ماه‌ البصره‌ یاد می‌کردند. منطقه‌ همدان‌ از مناطقی‌ است‌ که‌ یادگارهای‌ فرهنگی‌وتاریخی‌ آن‌ به‌ چند هزار سال‌ پیش‌ باز می‌گردد ودر دوران‌ اسلامی‌، کلید فتح‌ ناحیه‌شرقی‌ ایران‌ بوده‌ است‌. همدان‌ که‌ عرب‌ها آن‌ را همذان‌ می‌نوشتند، همان‌ اکباتان‌ یاهگمتانه‌ کهن‌ است‌ که‌ در دوران‌ اسلامی‌ بسیار آباد بوده‌ است‌.

در بخش‌ جنوب‌ شرقی‌ همدان‌، به‌ سمت‌ اصفهان‌، شهری‌ با نام‌ کَرَج‌ ابودُلَف‌ درنزدیکی‌ اراک‌ کنونی‌ بوده‌ که‌ در حال‌ حاضر محل‌ دقیق‌ آن‌ مشخص‌ نیست‌، اما دراواخر قرن‌ دوم‌ تا قرن‌ چهارم‌، شهری‌ مهم‌ ومؤثر بوده‌ است‌. گویا منطقه‌ لرستان‌ نیزبه‌ نوعی‌ در این‌ ایالت‌ جای‌ داشته‌ است‌.

از شهرهای‌ مهم‌ ایالت‌ جبال‌، شهر اصفهان‌ است‌. این‌ شهر به‌ دلیل‌ وجودزاینده‌رود، از شهرهای‌ آباد منطقه‌ جبال‌ بوده‌ است‌. در روزگار پیش‌ از اسلام‌ وتاسال‌ها پس‌ از آن‌، شهر اصفهان‌ از دو بخش‌ جِی‌ ومنطقه‌ یَهودیه‌ تشکیل‌ می‌شده‌است‌. منطقه‌ یهودیه‌، به‌ دلیل‌ سکونت‌ دادن‌ یهودیان‌ از دوران‌ بختنّصّر، به‌ این‌ نام‌نامیده‌ شده‌ است‌. این‌ شهر در سال‌های‌ پانزده‌ تا هفدهم‌ هجری‌ فتح‌شد وهمواره‌ ازشهرهایی‌ بود که‌ نام‌ ویادش‌ فراوان‌ در تاریخ‌ آمده‌است‌.

یکی‌ از شهرهای‌ ایالت‌ جبال‌، شهر قم‌ است‌. این‌ شهر در قدیم‌ کُمندان‌ نام‌ داشت‌؛سپس‌ به‌ کُم‌ ودر نهایت‌ به‌ قم‌ تبدیل‌ شد. شهر مزبور در اواخر قرن‌ اول‌ هجری‌، به‌دنبال‌ مهاجرت‌ اعراب‌ طایفه‌ اشعری‌، به‌ صورت‌ مرکزی‌ مهم‌ درآمد. مهم‌ترین‌ویژگی‌ این‌ طایفه‌ آن‌ بود که‌ مذهب‌ شیعه‌ داشتند واز اصحاب‌ امامان‌ ـ ع‌ ـ به‌ شمارمی‌آمدند. بعدها در پایان‌ قرن‌ دوم‌، فاطمه‌ معصومه‌ دختر موسی‌ بن‌ جعفر ـ ع‌ ـ نیز دراین‌ شهر درگذشت‌ وقبرش‌ محل‌ زیارت‌ شیعیان‌ شد. شمار فراوانی‌ از سادات‌ نیز به‌این‌ شهرت‌ مهاجرت‌ کردند که‌ تاکنون‌ قبور بسیاری‌ از آنها مزار عمومی‌ در مرکزواطراف‌ شهر است‌. تشیع‌ قم‌، بر شهر کاشان‌، فراهان‌ وآوه‌ که‌ از شهرهای‌ کوچک‌ترمنطقه‌ بودند تأثیر گذاشت‌ ودر طول‌ قرون‌ میانی‌ اسلامی‌، شهرهای‌ مزبور ازمهم‌ترین‌ مراکز شیعه‌ به‌ شمار می‌رفتند.

ری‌ از دیگر شهرهای‌ مهم‌ این‌ ناحیه‌ است‌ که‌ به‌ دلیل‌ مرکزیت‌ آن‌، وواقع‌ شدنش‌در مسیر خراسان‌، به‌ یکی‌ از آبادترین‌ شهرهای‌ ایران‌ تبدیل‌ شد. این‌ شهر، در قرون‌بعد، از نظر فرهنگی‌ رشد فراوانی‌ کرد وعالمان‌ منسوب‌ به‌ آن‌ را که‌ شمارشان‌فراوان‌ است‌، رازی‌ لقب‌ می‌دادند. عبدالعظیم‌ حسنی‌ـع‌ـ یکی‌ از سادات‌ بزرگوار درنیمه‌ قرن‌ سوم‌ هجری‌ به‌ این‌ شهر آمد وپس‌ از رحلت‌، مقبره‌اش‌ میان‌ شیعیان‌مشهور شد؛ به‌ همین‌ دلیل‌ شماری‌ از شیعیان‌ وعلویان‌ از سایر مناطق‌ به‌ این‌ نقطه‌جذب‌ شدند.

به‌ طور کلی‌ باید گفت‌ منطقه‌ جبال‌ از مناطق‌ مهاجرنشین‌ عربی‌ است‌ که‌ فراوانی‌این‌ مهاجرت‌ها، در غلبه‌ اسلام‌ وزبان‌ عربی‌ در آن‌ مؤثر بوده‌ است‌.

 

ایالت‌ طبرستان‌ وگیلان‌

مرز شرقی‌ طبرستان‌ را باید جرجان‌ دانست‌ که‌ خود منطقه‌ای‌ مستقل‌، اما متصل‌ به‌طبرستان‌ است‌ ومیانه‌ آنها شهر تاریخی‌ بَسْطام‌ قرار دارد. در جنوب‌ شرقی‌ این‌ایالت‌، قومس‌ یا دامغان‌ قرار دارد ودر غرب‌ آن‌ هم‌ گیلان‌ ودر جنوب‌، ایالت‌ ری‌وتوابع‌ آن‌ مانند شمیرانات‌ از یک‌ سوی‌ وقزوین‌ از سوی‌ دیگر.

طبرستان‌ در میانه‌ دریای‌ قزوین‌ (یا به‌ قول‌ اروپایی‌ها کاسپین‌) وکوه‌های‌ البرزقرار دارد. طبر به‌ معنای‌ کوه‌ وطبرستان‌ به‌ معنای‌ کوهستان‌ است‌. مهم‌ترین‌شهرهای‌ آن‌ در صدر اسلام‌، ساری‌ وآمل‌ بود و حکام‌ این‌ ایالت‌ معمولا در یکی‌ ازاین‌ دو شهر سکونت‌ داشته‌اند. اما جرجان‌ که‌ شهری‌ بزرگ‌ ومملو از عالم‌ ومحدّث‌بود، امروزه‌ از میان‌ رفته‌ است‌. استرآباد شهری‌ است‌ که‌ در حال‌ حاضرگرگان‌ نامیده‌ می‌شود. در جرجان‌ اصلی‌ که‌ در چند کیلومتری‌ گرگان‌ فعلی‌ بوده‌است‌، مقبره‌ای‌ با نام‌ گور سرخ‌ قرار داشت‌ که‌ محل‌ دفن‌ محمد فرزند امام‌ صادق‌ـع‌ـبوده‌ که‌ همراه‌ مأمون‌ از خراسان‌ به‌ بغداد می‌آمد ودر این‌جا به‌ طرز مشکوکی‌درگذشت‌. بخش‌ شرقی‌ این‌ ایالت‌، به‌ سرعت‌ به‌ دست‌ مسلمانان‌ فتح‌ شد، اما فتح‌بخش‌ غربی‌ مدت‌ها به‌ طول‌ انجامید. بعدها نیز هم‌چنان‌ حکمرانان‌ محلی‌ که‌ ریشه‌در دوران‌ پیش‌ از اسلام‌ داشتند، برای‌ قرن‌ها قدرت‌ خود را کج‌دار ومریز حفظ‌کردند؛ با نفوذ علویان‌ در این‌ دیار، به‌ تدریج‌ مردم‌ به‌ اسلام‌ گرویدند. از آنجا که‌اسلام‌ آنها تحت‌ تأثیر علویان‌ بود، به‌ مذهب‌ شیعه‌ درآمدند.

بخش‌ شرقی‌ این‌ ایالت‌ زیر سلطه‌ طاهریان‌ در خراسان‌ بود ودر قسمتهایی‌ از آن‌در اوائل‌ قرن‌ سوم‌ مازیار حکومت‌ می‌کرد که‌ بر عباسیان‌ شورید وکشته‌ شد. ازاواسط‌ قرن‌ سوم‌ به‌ این‌ سو، علویان‌ در آمل‌ ونواحی‌ اطراف‌ آن‌ قدرت‌ را به‌ دست‌گرفتند که‌ ماجرای‌ آن‌ را بعدها شرح‌ خواهیم‌ داد.

بخش‌ غربی‌سواحل‌ مازندران‌، حد فاصل‌ کوه‌های‌ البرز تا دریا در شمال‌ وتاقزوین‌ از سمت‌ جنوب‌ را گیلان‌ می‌نامند. به‌ صورت‌ دقیق‌تر بخش‌ شمالی‌تر آن‌ راکه‌ در اصل‌ دلتای‌ اطراف‌ سفید رود است‌، جیلان‌ (گیلان‌) وبخش‌ جنوبی‌تر آن‌ دیلم‌نامیده‌ می‌شود. این‌ منطقه‌، بیش‌ از طبرستان‌ در برابر اسلام‌ مقاومت‌ کرد وبعدها به‌مرور بدون‌ درگیری‌ اسلام‌ را پذیرفت‌. کفّار دیلم‌ تا قرن‌ سوم‌، هنوز به‌ عنوان‌ کفّارسرسخت‌ ضرب‌ المثل‌ بوده‌ وقزوین‌ به‌ عنوان‌ دژی‌ محکم‌ در برابر آنها مورد توجه‌دولت‌ عباسی‌ قرار داشت‌. داوطلبان‌ جنگ‌ با کفار (مُطوِّعه‌) در رباط‌هایی‌ که‌ در این‌ناحیه‌ ساخته‌ می‌شد سکونت‌ می‌گزیدند تا در برابر دیلمان‌ مقاومت‌ کنند.

 

ایالت‌ آذربایجان‌

آذریابجان‌ یا آذرآبادگان‌ یکی‌ از ایالت‌های‌ مهم‌ در شمال‌ غرب‌ ایران‌ است‌. این‌منطقه‌ در زمان‌ خلیفه‌ سوم‌ فتح‌ شد واصحابی‌ چون‌ حذیفه‌ بن‌ یمان‌ در فتح‌ آن‌شرکت‌ داشتند. عثمان‌ حکومت‌ آن‌ را به‌ اشعث‌ بن‌ قیس‌ سپرد. مرکز این‌ ایالت‌ درقرن‌ دوم‌ شهر اردبیل‌ بود؛ گرچه‌ بعدها اندک‌ اندک‌ تبریز اهمیت‌ بیشتری‌ یافت‌. تبریزدر سال‌ 244 هجری‌ گرفتار زلزله‌ شدیدی‌ شد که‌ بازسازی‌ آن‌ ده‌ها سال‌ به‌ طول‌انجامید.

اهمیت‌ آذربایجان‌ از پیش‌ از اسلام‌ برای‌ ایران‌ بسیار زیاد بود، ودلیل‌ آن‌، این‌ که‌مرز میان‌ ایران‌ وارمنستان‌ از یک‌ سو، رومیان‌ از سوی‌ دیگر بوده‌ است‌. شورش‌درازدامن‌ بابک‌ خرّم‌ دین‌ نیز که‌ در دو دهه‌ نخست‌ قرن‌ سوم‌ هجری‌ روی‌ دارد درهمین‌ منطقه‌ بود.

مراغه‌ هم‌ از شهرهای‌ مهم‌ این‌ ایالت‌ بود که‌ هارون‌ الرشید دستور داد تا حصاربزرگی‌ در آن‌ ساختند. کوهستانی‌ بودن‌ منطقه‌ ونزدیکی‌ آن‌ به‌ کفّار در شمال‌ وشرق‌آن‌، سبب‌ توجه‌ حکام‌ به‌ این‌ شهرها شد که‌ بسیاری‌ از اعراب‌ در آنها سکونت‌ گزیده‌بودند.

 

ایالت‌ فارس‌

مرکز ایالت‌ فارس‌ در آغاز دوره‌ اسلامی‌، شهر اصطخر که‌ یونانیان‌ آن‌ راپرسپولیس‌ می‌نامیدند، بود. آثار برجای‌ مانده‌ از تخت‌ جمشید نشانی‌ است‌ از تمدن‌باستانی‌ کهن‌ این‌ ناحیه‌ وقدرت‌ وسلطه‌ حاکمان‌ آن‌ بر بسیاری‌ از مناطقی‌ که‌ دراطراف‌ آن‌ قراردارد.

اساسا قوم‌ پارس‌ ـ که‌ اندکی‌ بعد از مهاجرتشان‌ به‌ این‌ ناحیه‌ نامشان‌ نامی‌ برای‌همه‌ ایرانی‌ها شد ـ در این‌ دیار زندگی‌ می‌کردند. به‌ همین‌ دلیل‌ اعراب‌ واروپائیان‌ به‌ایرانیها فُرْس‌ می‌گفتند. رود کر که‌ در این‌ منطقه‌ واقع‌ شده‌، یکی‌ از دلایل‌ اصلی‌ وسازنده‌ تمدن‌ در این‌ ناحیه‌ بوده‌ است‌. از شهرهای‌ معروف‌ دیگر فارس‌ در صدراسلام‌، شهر دارابگرد است‌ که‌ اعراب‌ آن‌ را دارابجرد می‌نامیدند واز شهرهای‌ مهم‌وبا عظمت‌ فارس‌ در قرون‌ نخست‌ اسلامی‌ بوده‌ است‌. قابل‌ توجه‌ است‌ که‌ شیراز ازشهرهای‌ اسلامی‌ است‌؛ یعنی‌ پیش‌ از اسلام‌ شهری‌ با این‌ نام‌ وجود نداشته‌است‌.

فارس‌ از ایالت‌های‌ بسیار دامنه‌داری‌ بود که‌ امتداد آن‌ در قلب‌ ایران‌ به‌ اصفهان‌واز سوی‌ دیگر از طریق‌ ابرقوه‌ یا ابرکوه‌ ـ که‌ شهری‌ کهن‌ است‌ ـ تا یزد ادامه‌ داشته‌است‌. بسیاری‌ از مردمان‌ فارس‌ تا حوالی‌ قرن‌ چهارم‌ بر آیین‌ کهن‌ خود بودند؛ اما ازاین‌ قرن‌ به‌ این‌ سوی‌ بیش‌ از پیش‌ به‌ اسلام‌ گرویدند ومردمان‌ زرتشتی‌ این‌ دیار به‌خارج‌ از ایران‌ (هند) مهاجرت‌ کردند که‌ آنها را در آن‌ دیار تاکنون‌ پارسیان‌ می‌نامند.

 

ایالت‌ خوزستان‌

خوزستان‌، پهن‌ دشتی‌ است‌ که‌ رود کارون‌ وشعبه‌های‌ آن‌، ونیز رودهای‌ دیگری‌مانند کرخه‌ آن‌ را سیراب‌ کرده‌ است‌. کارون‌ را دجله‌ کوچک‌ اهواز (دُجَیْل‌) می‌نامند.مرکز ایالت‌ خوزستان‌ در دوره‌ ساسانی‌ها، شهر جندی‌شاپور بود که‌ در هشت‌فرسنگی‌ شمال‌ غرب‌ شوشتر به‌ سمت‌ دزفول‌ قرار داشت‌. این‌ شهر از مراکز علمی‌ایران‌ِ آن‌ روزگار به‌ویژه‌ در دانش‌ پزشکی‌ به‌ شمار می‌آمده‌ است‌. شهرهای‌ باستانی‌دیگری‌ هم‌ در این‌ ناحیه‌ بوده‌ است‌ که‌ از مهم‌ترین‌ آنها شهر شوش‌ است‌ که‌ تا به‌امروز خرابه‌های‌ کاخ‌ داریوش‌ در حاشیه‌ آن‌ خودنمایی‌ می‌کند.

شهر اهواز که‌ در قرون‌ نخست‌ هجری‌ از شهرهای‌ مهم‌ این‌ ایالت‌ بوده‌ نزدفارسیان‌ به‌ هرمز شهر شهرت‌ داشته‌ است‌. شهر شوشتر یا به‌ تعبیر عرب‌ها تُسْتَراهمیت‌ بیشتری‌ نسبت‌ به‌ اهواز داشته‌ واز شهرهای‌ پررونق‌ خوزستان‌ در طول‌قرن‌ها به‌ حساب‌ می‌آمده‌ است‌.

از دیگر شهرهای‌ تاریخی‌ خوزستان‌، شهر عَسْکر مُکْرَم‌ بوده‌ که‌ متأسفانه‌ از میان‌رفته‌ است‌، اما نام‌ آن‌ در تاریخ‌ باقی‌ مانده‌ است‌. مردمان‌ این‌ شهر، همانند بسیاری‌ ازمناطق‌ دیگر این‌ ایالت‌، مذهب‌ معتزلی‌ داشته‌اند؛ مذهبی‌ که‌ به‌ ندرت‌ در نقاط‌ دیگردنیای‌ اسلام‌ حضور مردمی‌ داشته‌ ـ به‌ جز دورانی‌ در خوارزم‌ ـ وبیشتر، ویژه‌ برخی‌از اهل‌ دانشی‌ بوده‌ که‌ در شهرهایی‌ مانند بغداد وبصره‌ زندگی‌ می‌کرده‌اند.

از دیگر شهرهای‌ تاریخی‌ این‌ ایالت‌ که‌ همواره‌ نام‌ آنها در متون‌ کهن‌ آمده‌ است‌،می‌توان‌ به‌ رامهرمز، ارّجان‌ ـ بهبهان‌ فعلی‌ ـ دزفول‌ ـ دژ پل‌ ـ وایذه‌ اشاره‌ کرد.

 

کتاب تاریخ ایران اسلامی

 

 


دسته ها : تاریخ
بیست و سوم 5 1386 1:1
X