آخرین روزها وآخرین رخدادها
بیزاری از بتپرستان
پس از فتح مکه ونبرد حنین، قدرت سیاسی ونظامی شرک در جزیره العرب بهنابودی گرایید. قریش مهمترین نفوذ وقدرت را میان عرب داشت. قریشیان باکمک همپیمانانشان، سپاه ده هزار نفری خود را در جنگ احزاب به راه انداختهبودند. این قدرت اکنون از میان رفته بود. دشمنان اسلام که شاهد شکست قریشبودند، مقاومت بیشتر را بیهوده دیدند وپس از فتح مکه به جز قبیله سرکش هوازنکه در حنین شکست خورد، هیچ قبیلهای در اندیشه جنگ با اسلام بر نیامد. با اینحال، تا ماهها پس از آن، هنوز شمار زیادی از قبایل، بر عقاید شرک آلود خود استواربودند وبتهای زیادی را میانشان نگهداری میکردند.
مراسم حج سال نهم هجری فرا رسید. در این مراسم مسلمانان ومشرکان به طورمشترک حضور داشتند. برای اسلام که مهمترین شعارش دعوت به توحید بودوشرک را «ظلمی بزرگ» میدانست،(لقمان / 31) تحمل چنین وضعی دشوار بود.اسلام توحید را شرط اساسی انسانیت میشمرد. به همین دلیل، اهل کتاب را به دلیلباورشان به خدا میپذیرفت، اما مشرکان بتپرست را تحمل نمیکرد. آن سال،رسول خداـصـ در مراسم حج شرکت نکرد، اما پیامی وفرمانی به دست علی بن ابیطالبـعـ داد تا در روز حج اکبر، زمانی که همه مسلمانان در منطقه عرفات گردمیآیند آن را بر مردم بخواند.
هدف اساسی این پیام، اتمام حجت با کفار برای رها کردن بت پرستی واز بینبردن شرک در سراسر جزیره العرب بود. در این پیام، به مشرکان گفته شد تا در وقتطواف خانه خدا، سنّتهای جاهلی را کنار بگذارند. همچنین به آنان گفته شد که ازسال آینده هیچ مشرکی حق حضور در خانه توحید را ندارد. در بندی دیگر از اینفرمان، به مشرکان چهارماه فرصت داده شد تا در باره بازگشت از آیین شرک تصمیمبگیرند. در صورتی که نپذیرند برخورد سختی با آنها خواهد شد. اهمیت این پیامچنان است که خداوند چند آیه از آیات نخست سوره توبه را بدان اختصاص دادوفرمود:
در روز حج بزرگ از جانب خدا وپیامبرش به مردم اعلام میشود که خداوندوپیامبرش از مشرکان بیزارند؛ پس اگر توبه کنید برایتان بهتر است، ولی اگرسرپیچی کنید بدانید که از خدا نتوانید گریخت.
خداوند ضمن تأکید بر رعایت عهد وپیمان با بت پرستانی که بر قراردادهای خودپایبند بودهاند، در باره سایر مشرکان افزود:
و چون ماههای حرام به پایان رسید، هر جا که مشرکان را یافتید بکشید وبگیریدوبه حبس افکنید ودر همه جا به کمینشان نشینید. اما اگر توبه کردند ونمازخواندند وزکات دادند، از آنها دست بردارید؛ زیرا خداوند آمرزنده مهرباناست. وهر گاه یکی از مشرکان به تو پناه آورد، پناهش ده تا کلام خدا را بشنود،سپس به مکان امنش برسان، زیرا اینان مردمی نادانند.(توبه/3ـ6)
ماههای حرام آخرین فرصت بت پرستان بود. رسول خداـصـ مکلف بود تا برایکسانی که قصد شنیدن کلام خدا را داشتهمأمنی میطلبیدند، مأمن وفرصت لازم رافراهم سازد.
روشن بود که با این پیام که از سوی دولت نیرومند مدینه اعلام میشد، به زودیشرک از سراسر جزیره العرب رخت بربندد.
شتاب قبایل برای پذیرش اسلام
تحولاتی که پس از فتح مکه روی داد، توجه قبایل اطراف واکناف جزیره العرب رابه سوی مدینه جلب کرد. دین جدید توانسته بود قدرت نظامی برتری را به وجودآورد. دولتی نو را بنیاد نهد وقوانین اخلاقی تازهای را عرضه کند. افزون برآن، اکنونقریش که مهمترین قبیله عرب بود، اسلام را پذیرفته است. این مسائل قبایل عربرا وادار کرد تا برای پذیرش اسلام واعلام بیعتفرمانبرداری از رسول خداـصـ بهمدینه بیایند.
شکل حضور آنان بدین صورت بود که اشراف وبزرگان هر قبیله به مدینهمیآمدند وضمن دیدار با پیامبرـصـ مسلمان میشدند. آنان چند روزی را مهمانرسول خداـصـ بودند ودر این مدت با قرآن واحکام دینی آشنا میشدند. سپسیکی از آنان که بیش از دیگران قرآن میخواند وصلاحیتهای لازم را داشت، بهامامت نماز آنان برگزیده میشد. پس از آن رسول خداـصـ نامهای که شامل احکامدینی وتعهد پیامبرـصـ در دفاع از حقوق آنان بود به دستشان میسپرد.
در برابر، آنان مکلف بودند تا زکات سالانه خود را پس از رسیدگی به فقرایخود، نزد رسول خداـصـ بفرستند. رسول خداـصـ یکی از بزرگان آن قبیله را برایگردآوری زکات، از افراد قبیله معین میکرد تا زمانی که نماینده آن حضرت به آنمنطقه میرود، زکات گردآوری شده را در اختیار او بگذارد. این هیئتها را که ازطرف قبایل به مدینه میآمدند، وَفْد مینامیدند. به همین دلیل سال نهم هجری کهاین وفدها به مدینه میآمدند عام الوفود نامیده شده است. شماری از این وفدها درسال دهم هجری بر پیامبرـصـ وارد شدند.
یکی از اقدامات اساسی رسول خداـصـ در برخورد با این وفود، آشنا کردن آنانبا احکام دینی، قرآن وارزشهای اخلاقی اسلام بود. رسول خداـصـ از اینکهبرخی از قبایل به راحتی وبدون اجبار به مدینه آمده ومسلمان میشدند، اظهاررضایت میکرد. برخی از قبایل که هنوز دغدغه عقاید جاهلی خود را داشتند، ازرسول خداـصـ اجازه میخواستند تا بتان خویش را به دست خود از میان نبرند. بههمین دلیل، آن حضرت کسی را میفرستاد تا بتان را تخریب کند. برخی از قبایلسادهلوح، تقاضای آن را داشتند تا برای مدتی اجازه شراب خواری داشته باشند! اماآن حضرت هیچگاه چنین اجازهای را به آنان ندادند. پیامبرـصـ از نمایندگان قبایلاستقبال گرمی میکرد، هدایایی در اختیارشان مینهاد وآنان را باز میگرداند.
باید دانست که موج اسلامگرایی میان عرب، به هیچ روی، در همه موارد، آگاهانهوهمراه با ایمان قلبی نبود. اما با پذیرفتن اسلام، به معنای تسلیم شدن در برابر دینجدید ورهبری آن، زمینه برای نفوذ ایمان واقعی در قلب آنها فراهم میشد.خداوند در باره آنان میفرماید:
اعراب (بادیه نشین) گفتند: ایمان آوردیم. بگو: ایمان نیاوردهاید، بگویید کهتسلیم شدهایم، وهنوز ایمان در دلهایتان داخل نشده است. واگر خداوپیامبرش را اطاعت کنید از ثواب اعمال شما کاسته نمیشود، زیرا خدا آمرزندهمهربان است. مؤمنان (واقعی) کسانی هستند که به خدا وپیامبر او ایمانآوردهاند ودیگر شک نکردهاند وبا مال وجان خویش در راه خدا جهاد کردهاند.اینان راستگویانند.(حجرات / 14)
خداوند در ادامه همین آیات از این برخورد نادرست آنان یاد میکند که برایمسلمان شدن بر رسول خدا منّت گذاشتهاند؛ در حالی که این خداست که با هدایتآنها باید بر ایشان منت بگذارد. اغلب کسانی که در سال آخر نامشان مسلمان بودوشمارشان بالغ بر یک صد هزار نفر میشد، هنوز تا ایمان وشناخت واقعی اسلامفاصله بس طولانی داشتند.
پیدایش نفاق
یکی از پدیدههایی که پیامبرـصـ در دوران مدینه با آن روبهرو شد، مسأله نفاقومنافقان بود. زمانی که اسلام در این شهر فراگیر شد، کسانی از اوس وخزرج بهپیروی اکثریت مردم، اظهار اسلام کردند، اما در باطن بر کفر خویش باقی ماندند. بهمرور، برخی از مهاجران نیز به وادی فرصتطلبی غلطیده حتی در مواردی برایقریش به جاسوسی پرداختند. در آیات وسورههایی که در مدینه نازل شده، فراواندر باره منافقان سخن گفته شده است ونشان میدهد که این مشکل جدی وگستردهبوده است.
نخستین اقدام مهم منافقان، نقش آنها در بازگردان سیصد نفر از سپاه هزار نفریاسلام در جنگ احد بود؛ آن هم درست در زمانی بود که آنها راهی دامنه احد بودند تابا دشمن مهاجم نبرد کنند. این اقدام ضربهای سنگین بر سپاه اسلام بود. پس از آن،در نبرد احزاب، در طی روزهایی که مدینه در محاصره بود، منافقان سخت به انتقاداز پیامبرـصـ وبان گشوده مردم را بر ضد آن حضرت تحریک میکردند. خداوندمردم مدینه را در این مرحله به دو بخش مؤمن ومنافق تقسیم کرده میفرماید:
در آن جا مؤمنان در معرض امتحان درآمدند وسخت متزلزل شدند؛ زیرا منافقانوآنهایی که در دلهایشان بیماری است، میگفتند: خدا وپیامبرش جز فریب به ماوعدهای ندادند.(احزاب / 11 ، 12)
و باز میفرماید:
و چون مؤمنان احزاب را دیدند، گفتند: این همان چیزی است که خدا وپیامبرشبه ما وعده دادند وخدا وپیامبرش راست گفتند. وجز به ایمان وتسلیمشاننیفزود. از مؤمنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند.بعضی بر سر پیمان خویش جان باختند وبعضی چشم به راهند وهیچ پیمان خودرا دگرگون نکردهاند. (احزاب / 22 ، 23)
به مرور که دولت اسلامی فراگیرتر میشد، نفاق هم توسعه مییافت. خداوند یکسوره به نام منافقون نازل کرد. در نخستین آیات این سوره آمده است:
چون منافقان نزد تو آیند، گویند: شهادت میدهیم که تو پیامبر خدا هستی. خدامیداند که تو پیامبرش هستی، وخدا شهادت میدهد که منافقان دروغگویند. ...اینان دشمنانند. از آنها حذر کن. خدایشان بکشد. به کجا منحرف میشوند.(منافقون / 1 ، 4)
در سالهای نهم ودهم هجری، نفاق بیشتر شد. این نفاق هم شامل کسانی میشد کهایمانشان ضعیف بود وتحت تأثیر جوّسازیها، حرکتی برخلاف جنبش اسلامیداشتند، وهم شامل کسانی بود که در باطن کفر ورزیده ولحظهای هم به اسلام ایماننیاورده بودند. خداوند پیامبرش را از نماز خواندن بر جنازه آنان بر حذر داشتوفرمود:
چون بمیرند بر هیچ یک از آنان نماز مکن وبر قبرشان مایست. اینان به خداورسولش کافر شدهاند ونافرمان مردهاند.(توبه / 84)
خداوند آیات زیادی از سوره توبه را که در سال نهم هجری نازل شده، به تشریحبرخوردهای منافقان ولزوم سختگیری با آنها اختصاص داد. خداوند در این سورهتصریح فرمود که گروههای از اعراب بادیه نشین ونیز برخی از مردم مدینه، ازجمله منافقانند. (توبه / 100). همچنین نقش زنان ومردان منافق را در رواج منکراتوجلوگیری از انجام کارهای خوب ونیز فسق آنها گوشزد کرد. (توبه / 66). ازپیامبرش نیز خواست تا با کفار ومنافقان با شدّت رفتار کند (توبه / 73 ) وبه هیچروی برای آنها درخواست آمرزش نکند(توبه / 79).
از این آیات میتوان به خوبی پی برد که در روزهای پایانی زندگی رسولخداـصـ منافقان فراوانی در مدینه واطراف آن میزیستهاند که در انتظار درگذشتآن حضرت بودهاند، تا به مطامع خویش برسند.
حجه الوداع
رسول خداـصـ در ذی قعده سال دهم هجری، برای انجام فریضه حج تمتع، راهیمکه شد. پیش از آن یک بار در سال هفتم یک بار هم در جریان فتح مکه وبعد ازحنین، عمره را انجام داده بود.
تعداد بیشماری از مسلمانان جزیره العرب که خبر حج رسول خداـصـ راشنیدند، راهی مکه شدند. بسیاری از مسلمانانِ قبایل بدوی، برای نخستین بارپیامبرـصـ را در این سفر میدیدند. جمعیت همراه رسول خدا را تا یک صد هزارنفر گفتهاند. احکام مربوط به حج در این سفر بر اساس سیره رسول خداـصـ بهروشنی تبیین وسیره آن حضرت مبنای احکام حج در فقه اسلامی شد. رسولخداـصـ در روز عرفه که آن را حج اکبر نامیدهاند، برای اصحاب خویش خطبهایخواندند. در این خطبه چند نکته مهم را یاد آور شدند:
ای مردم! سخن مرا گوش دهید، بسا بعد از این سال، هیچگاه شما را ملاقاتنکنم. ای مردم! جان ومال شما بر یکدیگر حرام است، درست همانطور کهامروز واین ماه، ماه وروز حرام است. شما در حالی به دیدار خدا خواهید رفتکه از کردارتان بازخواست میشوید. هر کس امانتی از دیگری در دست دارد، بهصاحب آن که او را امین بر آن دانسته بازگرداند.
ای مردم! شیطان از اینکه در این سرزمین پرستیده شود، برای همیشهمأیوس شده است؛ با این حال در دینتان از او بر حذر باشید. مراقب حقوق زنانخود باشید؛ آنان امانت الهی در دست شما هستند.
ای مردم! همه مسلمانان با یکدیگر برادرند وهیچ مسلمانی در مال مسلماندیگر، جز آنچه با رضایت به او بدهد، حقی ندارد.
با پایان یافتن مراسم حج، رسول خداـصـ به سوی مدینه حرکت کرد.
غدیر، اعلام ولایت علی(ع)
بر اساس گفته شمار فراوانی از محدثان ومورخان اسلامی، در راه بازگشت بهمدینه، خداوند این آیه را بر رسولش نازل کرد:
ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردمان برسان. اگر چنیننکنی امر رسالت او را ادا نکردهای. خدا تو را از مردم حفظ میکند، که خدا مردمکافر را هدایت نمیکند.(مائده / 67)
این آیه در باره اعلام ولایت امام علیـعـ بر مردم بوده است. از این رو رسولخداـصـ در راه بازگشت، در منطقه غدیر خم دستور توقف به مردم داد. آنگاه برجهاز شتری بالا رفت وفرمود:
ای مردم! آیا من از شما به خود شما اولی ومقدّم نیستم؟ مردم گفتند: آری. آنگاهحضرت فرمود: من کنْتُ مولاه فهذا علیٌّ مولاه. اللهم وال من والاه وعادمن عاداه؛ هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست! خدایا! دوستان او رادوست بدار ودشمنان او را دشمن.
پس از آن تمامی اصحاب حاضر با امام علیـعـ دست بیعت دادند ومولا شدن او رابر مسلمانان تبریک گفتند. حدیث مزبور را که نامش حدیث غدیر است، نزدیک بهسی تن از صحابه رسول خداـصـ روایت کردهاند. پس از اعلام ولایت امام علیـعـبود که خداوند فرمود:
امروز دین شما را به کمال رسانیدم ونعمت خود را بر شما تمام کردم واسلامرا دین شما برگزیدم. (مائده / 3)
رحلت رسول خدا(ص)
پس از آن که رسول خداـصـ از حجه الوداع بازگشت، نشانههای بیماری در آنحضرت نمایان شد. نگرانی از وضعیت آینده مسلمانان دشواریهایی که امّتاسلامی در پیش دارد، بر اندوه آن حضرت افزود. منافقان فراوان مدینه که در تبوکماجراها آفریدند وقصد کشتن رسول خداـصـ را داشتند ومسجد ضرار را ساختند،در انتظار رحلت رهبر این نهضت دینی بودند. مدعیان نبوّت نیز از چند سویجزیره العرب عَلَم مخالف برافراشته بودند.
شبی از این شبها، آن حضرت همراه یکی از اصحاب خود به قبرستان بقیعرفت وبرای شهدای اسلام ودیگر مسلمانان مدفون در بقیع طلب مغفرت کرد؛آنگاه روی به آن فرد صحابی کرده فرمود:
خداوند مرا میان انتخاب یکی از دو امر آزاد گذاشت: یکی کلید گنجهای عالموزندگی جاودانی، ودیگر دیدار با پروردگارم. من لقای پروردگار را قبول کردم.
در یکی از آخرین روزهای زندگی نیز در مسجد حضور یافت وبا گرفتن تأیید درابلاغ رسالتش از مردم، از آنان خواست تا اگر ناخودآگاه در حق کسی جفایی کرده،جلو آمده واو را قصاص کند. مردی نزدیک آمد وگفت: زمانی که قصد داشتیدتازیانه بر شتری بزنید، به اشتباه بر من اصابت کرد. آن حضرت پیراهن خود را بالازد تا او قصاص کند. آن مرد نزدیک آمد وبه جای قصاص بدن رسول خداـصـ رابوسید.
به تدریج حال پیامبرـصـ رو به وخامت گذاشت. تا آن که بنابر قول مشهور در 28ماه صفر سال 11 هجری رحلت کرد.
میراث رسول خدا(ص)
زمانی که رسول خداـصـ به پیامبری برانگیخته شد، جزیره العرب در دریایی ازجهل وفساد وتباهی غوطهور بود. ارزشهای انسانی از میان آنان رخت بربستهوجنگ وقتل وغارت شیوه زندگی آنان شده بود. اکنون پس از گذشت بیست وسهسال از آن تاریخ، اوضاع عرب دگرگون شده بود. آنان آیین بت پرستی را ترک کردهبه توحید ویکتا پرستی گرویده بودند. از اخلاق فاسد جاهلی دوری گزیده وبهتدریج با ارزشهای اخلاقی انس میگرفتند.
بیست وسه سال زندگی رسول خداـصـ میراث با برکتی از اخلاق وانسانیتوانصاف وعدالت را میان مسلمانان بر جای گذاشت. عربی که از علم ودانشبیبهره بود، اکنون شماری از افراد آشنای به خواندن ونوشتن را میان خود داشت،زمینههای تعالی فکری را در خود فراهم کرده بود. عربی که از هیچ گونه آثار تمدنیجدّی برخوردار نبود، اکنون آماده پیمودن راه دراز رشد وتکامل علمی ومعنویبود. رسول خداـصـ اصحابی پرورش داد که نگرش آنان نسبت به هستی وزندگی،نگرشی الهی وملکوتی شده بود. درسی که آنان در مکتب رسول خداـصـ آموختهبودند، درس حکمت ودین بود، درسی که آنان را با بسیاری از حقایق آشنا کردومعیار وملاک ارزش وضد ارزش را در اختیار آنان قرارداد. این درس بنیاد نخست«تمدن اسلامی» بود. در این مکتب بود که شماری از پاکترین انسانها تربیت شدند.افزون بر امام علیـعـ که پس از رسول خداـصـ برگزیده خداوند برای رهبری امّتبود، چهرههایی چون سلمان وابوذر وعمار وجود داشتند که سراسر وجودشانسرشار از ایمان به خداوند بود.
بخشی از میراث رسول خداـصـ، سنّت آن حضرت بود. میدانیم که علاوه برقرآن، مسلمانان به سنّت پیامبرـصـ نیز عمل میکردند. از آن حضرت شمار فراوانیحدیث وخطبه در دسترس مسلمانان قرار گرفت که دریایی از علم وحکمت است.فقه اسلامی به پشتوانه حدیث رسول خداـصـ فقهی است پربار وحیات بخش،ومعرفت دینی مسلمانان با استمداد از این سنّت، معرفتی است غنی وسازنده.
بخش مهم دیگر میراث رسول خداـصـ، عترت وخاندان آن حضرت است.چهره درخشان اهل بیتـعـ امام علیـعـ شاگرد رسول خداست که گوشهای از دانشبیکران آن حضرت در نهج البلاغه جلوهگر شده است. پیامبر خداـصـ در حدیثثقلین به مردم فرمود:
من دو چیز را میان شما میگذارم، تا وقتی که به آن دو تمسک کنید، گمراه نخواهیدشد: یکی کتاب خدا ودیگری عترت واهل بیتم.
این حدیث، در بسیاری از منابع برادران اهل سنّت آمده وتردیدی در درستی آننیست. متأسفانه مسلمانان آن گونه که شایسته اعتنا به دستور رسول خداـصـ بود، بهخاندان پیامبرـصـ اقبال نکرده واین بزرگترین انحرافی بود که پس از رحلت آنحضرت صورت گرفت؛ انحرافی که آثار وپیامدهای منفی فراوانی از خود برجایگذاشت.