معرفی وبلاگ
با سلام امیدوارم مطالب این وبلاگ مورد استفاده شما قرار گرفته باشد. باآرزوی موفقیت برای تمامی انسانها التماس دعا (عکس متعلق شهید محمد علی شاهچراغی دانشجوی رشته فیزیک می باشد.)
صفحه ها
دسته
هستی برای ما
خدمات
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 696250
تعداد نوشته ها : 130
تعداد نظرات : 30
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

اقدامات‌ فرهنگی‌ وتمدنی‌ دوره‌ خلفای‌ اولیه‌

قرآن‌

مسلمانان‌ دانش‌ اندوزی‌ را با خواندن‌ وتدبّر در قرآن‌ آغاز کردند. در جاهلیت‌، هیچ‌گونه‌ آثار فرهنگی‌ مکتوب‌ وجود نداشت‌. مدرسه‌ وکتابخانه‌ای‌ نیز در کار نبودوآموزش‌ تنها از طریق‌ انتقال‌ تجربه‌های‌ خانوادگی‌ وقبیله‌ای‌ انجام‌ می‌گرفت‌.قرآن‌، نخستین‌ اثر مکتوبی‌ بود که‌ به‌ عنوان‌ یک‌ متن‌ مقدس‌ دینی‌ به‌ مردم‌ آموزش‌داده‌ شد.

قرآن‌ به‌ صورت‌ تدریجی‌ بر رسول‌ خداـص‌ـ نازل‌ شد. این‌ شیوه‌ نزول‌ سبب‌ شدتا شمار فراوانی‌ از کسانی‌ که‌ توانایی‌ خواندن‌ و نوشتن‌ نداشتند، قرآن‌ را حفظ‌ کنند.

با این‌ حال‌، این‌ تنها راه‌ نگهداری‌ قرآن‌ نبود. از همان‌ آغاز، کسانی‌ که‌ قدرت‌نوشتن‌ داشتند، به‌ کتابت‌ قرآن‌ پرداختند وکسانی‌ که‌ مرتب‌ به‌ نوشتن‌ قرآن‌می‌پرداختند، عنوان‌ کاتب‌ وحی‌ پیدا کردند. این‌ عنوان‌، نخستین‌ عنوان‌ فرهنگی‌ِاسلامی‌ است‌ که‌ با آن‌ آشنا هستیم‌ وکسانی‌ که‌ آن‌ عنوان‌ را دارا هستند، تا اندازه‌ای‌می‌شناسیم‌. به‌طور کلی‌ گفته‌ شده‌ در دوره‌ پیامبرـص‌ـ چهل‌ تن‌ به‌ عنوان‌ کاتب‌ وحی‌شناخته‌ می‌شده‌اند.

رسول‌ خداـص‌ـ بسیاری‌ از این‌ کاتبان‌ را در امور اداری‌ خود به‌ کار گمارد وبدین‌صورت‌، افزون‌ بر انجام‌ کارهای‌ خود، کار کتابت‌ را توسعه‌ می‌دادند.

بعد از ارتحال‌ رسول‌ خداـص‌ـ، کاتبان‌ وحی‌ قرآن‌ را به‌ صورت‌ مکتوب‌ دراختیار داشتند؛ اما روشن‌ نیست‌ چه‌ تعدادی‌ از آنان‌ مجموعه‌ مدوّنی‌ که‌ در بر گیرنده‌تمام‌ قرآن‌ باشد، در اختیار داشته‌ است‌. درباره‌ عبدالله‌ بن‌ مسعود واُبّی‌ بن‌ کعب‌ نیزتا اندازه‌ای‌ می‌توان‌ اطمینان‌ داشت‌ که‌ بیشتر قرآن‌ را به‌ صورت‌ مکتوب‌ در اختیارداشتند.

شرکت‌ صحابه‌ در جنگ‌ با مرتدان‌ ومخالفان‌ پرداخت‌ زکات‌ به‌ ابوبکروهم‌چنین‌ مدّعیان‌ نبوت‌، وشهادت‌ جمعی‌ از حافظان‌ قرآن‌ در جنگ‌ با مسیلمه‌کذاب‌، سبب‌ نگرانی‌ مسلمانان‌ درباره‌ حفظ‌ قرآن‌ شد. به‌ همین‌ جهت‌ تصمیم‌ گرفته‌شد تا با جمع‌آوری‌ آنچه‌ از قرآن‌ به‌ صورت‌ مکتوب‌ در اختیار صحابه‌ است‌،مجموعه‌ کاملی‌ فراهم‌ آید. روایات‌ زیادی‌ درباره‌ جمع‌آوری‌ در دوره‌ خلیفه‌اول‌ودوم‌ در دست‌ است‌؛ اما چنین‌ به‌ نظر می‌رسد که‌ کار به‌ صورت‌ قطعی‌صورت‌نگرفت‌.

در دوره‌ عثمان‌، به‌ وی‌ خبر رسید که‌ صحابه‌ در خواندن‌ قرآن‌ در آذربایجان‌،نسبت‌ به‌ تلفظ‌ برخی‌ از کلمات‌ با یکدیگر اختلاف‌ کرده‌اند. از همان‌ زمان‌ چیزی‌ به‌نام‌ اختلاف‌ قراءات‌ شهرت‌ یافت‌. مسأله‌ از این‌ قرار بود که‌ لهجه‌های‌ مختلف‌ عربی‌بر قرائت‌ قرآن‌ تأثیر گذاشته‌ بیم‌ آن‌ می‌رفت‌ که‌ اختلاف‌ مسلمانان‌ در تلفظ‌ آیات‌قرآنی‌ عمیق‌تر شود. عثمان‌ با مشورت‌ صحابه‌، تصمیم‌ گرفت‌ تا قرآن‌ کاملی‌ براساس‌ آنچه‌ تا آن‌ زمان‌ در دسترس‌ بود نوشته‌ شود وپس‌ از آن‌، نسخه‌های‌ زیادی‌ ازروی‌ آن‌ تهیه‌ وبه‌ شهرهای‌ مختلف‌ فرستاده‌ شود. این‌ اقدام‌ به‌ جا، سبب‌ شد تا همه‌شهرها قرآن‌ را بر اساس‌ همان‌ نسخه‌، بخوانند. بدین‌ ترتیب‌ از اختلاف‌ جلوگیری‌شد. امام‌ علی‌ـع‌ـ این‌ سیاست‌ را تأیید کرد وآن‌ را اقدامی‌ در جهت‌ حفظ‌ قرآن‌دانست‌.

ضرورت‌ آشنایی‌ با قرآن‌ وتفسیر آیات‌ قرآنی‌ در باروری‌ علمی‌ جامعه‌ بسیارمؤثر بوده‌ است‌. احادیث‌ زیادی‌ از رسول‌ خداـص‌ـ درباره‌ آیات‌ در دست‌ است‌.همین‌طور آثار فراوانی‌ از اصحاب‌ِ رسول‌ خداـص‌ـ در شرح‌ آیات‌ قرآن‌ رسیده‌است‌. چهره‌های‌ معروف‌ صحابه‌، مانند امام‌ علی‌ـع‌ـ ونیز عبدالله‌ بن‌ مسعودواُبی‌بن‌ کعب‌ در کار تفسیر قرآن‌ بودند. پس‌ از آنها، مهم‌ترین‌ مفسر در این‌ دوره‌عبدالله‌ بن‌ عباس‌ پسر عموی‌ رسول‌ خداـص‌ـاست‌ که‌ دست‌ توانایی‌ در تفسیر آیات‌قرآنی‌ داشته‌ است‌. وی‌ شاگرد امام‌ علی‌ـع‌ـ بوده‌ واز دانش‌ سایر صحابه‌ نیز استفاده‌کرده‌ است‌. ابن‌ عباس‌ شاگردانی‌ را تربیت‌ کرد که‌ ادامه‌ دهنده‌ راه‌ او در تفسیر قرآن‌بودند. باید دانست‌ که‌ بعدها، بسیاری‌ از مسائل‌ را در شرح‌ آیات‌ به‌ ابن‌عباس‌ نسبت‌می‌دهند که‌ البته‌ از وی‌ نیست‌.

از سوی‌ دیگر، امام‌ علی‌ـع‌ـ پس‌ از رحلت‌ پیامبرـص‌ـ وانزوای‌ جبری‌ سیاسی‌،دست‌ به‌ تدوین‌ قرآن‌ زد. قرآنی‌ که‌ آن‌ حضرت‌ گردآوری‌ کرد، همراه‌ با تفسیر برخی‌از آیات‌ قرآنی‌ بود. متن‌ قرآن‌ آن‌ حضرت‌، با قرآن‌ سایر مسلمانان‌ تفاوتی‌ نداشت‌،جز آن‌ که‌ همراه‌ با تفسیر ویادآوری‌ شأن‌ نزول‌ آیات‌ بوده‌ است‌. بعدها بسیاری‌ ازتابعین‌ آرزوی‌ دیدار آن‌ قرآن‌ را داشتند. این‌ قرآن‌ در دست‌ امامان‌ بوده‌ روایاتی‌ ازآن‌ بزرگواران‌ در تفسیر آیات‌ قرآنی‌ از تفسیر امام‌ علی‌ـع‌ـ در دست‌ می‌باشد. امام‌علی‌ـع‌ـ میان‌ صحابه‌ بیشترین‌ آشنایی‌ را با قرآن‌ داشت‌؛ زیرا از روز نخست‌ بعثت‌ تاآخرین‌ روز رندگی‌ پیامبرـص‌ـ نزدیک‌ترین‌ یار به‌ آن‌ حضرت‌ بود.

 

علم‌ حدیث‌

گفتار وکردار ونیز آنچه‌ را که‌ رسول‌ خداـص‌ـ وامامان‌ـع‌ـ به‌ نظر تأیید بدان‌نگریسته‌اند (تقریر) حدیث‌ می‌گویند. رسول‌ خداـص‌ـ جز آنچه‌ را به‌ عنوان‌ وحی‌وتحت‌ نام‌ قرآن‌ در اختیار امّت‌ گذاشت‌، گفتارهای‌ خود را نیز با عنوان‌ سنت‌ برای‌امت‌ اسلام‌ به‌ یادگار نهاد.

علاوه‌ بر  گفتار، افعال‌ واعمال‌ رسول‌ خداـص‌ـ وامامان‌ـع‌ـ به‌ عنوان‌ سنت‌ آن‌حضرت‌ شناخته‌ می‌شود. آگاهیم‌ که‌ بسیاری‌ از احکام‌ شرعی‌ که‌ در قرآن‌ به‌ صورت‌کلی‌ آمده‌، جزئیات‌ آن‌ در سنت‌ وسیره‌ رسول‌ خداـص‌ـ تبیین‌ شده‌ است‌. به‌ عنوان‌مثال‌، احکام‌ نماز وحج‌ از این‌ قبیل‌ می‌باشد. با کمال‌ تأسف‌، پس‌ از رحلت‌ رسول‌خداـص‌ـ حدیث‌ با وجود اهمیتی‌ که‌ داشت‌، چندان‌ مورد توجه‌ قرار نگرفت‌. درحالی‌ که‌ از قرآن‌ به‌ دقت‌ مراقبت‌ وبارها به‌ جمع‌آوری‌ آن‌ اقدام‌ شد، حدیث‌ وسنت‌آن‌ حضرت‌ به‌ صورت‌ مکتوب‌ درنیامد.

مشکل‌ اصلی‌ این‌ بود که‌ درباره‌ کتابت‌ ونگارش‌ «حدیث‌» اختلاف‌ نظر پیش‌آمد. خلیفه‌ دوم‌، با نگارش‌ حدیث‌ موافقتی‌ نداشت‌؛ در حالی‌ که‌ جمعی‌ دیگر ازصحابه‌ ودر رأس‌ آنها، امام‌ علی‌ـع‌ـ بر نوشتن‌ حدیث‌ سفارش‌ اکیدی‌ داشتند.ننوشتن‌ حدیث‌، این‌ مشکل‌ را پدید آورد که‌ احادیث‌ چندی‌ از آن‌ حضرت‌ از دست‌رفت‌ وحدیث‌ سازان‌ فاسد، فرصت‌ عرضه‌ ساخته‌های‌ خود را یافتند.

دانش‌ حدیث‌ در کنار قرآن‌، پایه‌ نخست‌ علوم‌ اسلامی‌ بوده‌ است‌. مسلمانان‌ به‌دلیل‌ آن‌ که‌ کلام‌ خدا ورسول‌ـص‌ـ را با نهایت‌ حرمت‌ مورد توجه‌ قرار می‌دادند، درزمینه‌های‌ مختلف‌، از آنها استفاده‌ می‌کردند. در مسایل‌ اقتصادی‌، اخلاقی‌،فقهی‌حکومتی‌ از آیات‌ واحادیث‌ استفاده‌ می‌شد.

تاریخ‌ وسیره‌ پیامبرـص‌ـ نیز در قالب‌ همین‌ احادیث‌ عرضه‌ می‌شده‌ است‌.به‌تدریج‌ در حول‌ وحوش‌ آنها، صحابه‌ وتابعین‌، یعنی‌ نسل‌ بعد از صحابه‌،توضیحاتی‌ برای‌ شاگردان‌ خود ارائه‌ می‌دادند که‌ آنها نیز حفظ‌ می‌شد. این‌توضیحات‌ وکلمات‌ نقل‌ شده‌ از صحابه‌ وتابعین‌ را آثار می‌نامند.

البته‌ تحوّل‌ جدّی‌ در توسعه‌ علوم‌ اسلامی‌ که‌ از دل‌ احادیث‌ وآیات‌ برمی‌آمد،مربوط‌ به‌ دوره‌ای‌ پس‌ از دوره‌ خلفای‌ نخستین‌ است‌ که‌ بعد از این‌، به‌ آن‌ اشاره‌خواهیم‌کرد.

 

مباحث‌ کلامی‌ واعتقادی‌

در زمان‌ رسول‌ خداـص‌ـ هر کس‌ پرسشی‌ در باره‌ مسایل‌ مذهبی‌ واعتقادی‌ داشت‌ ازرسول‌ خداـص‌ـ سؤال‌ می‌کرد. بنابراین‌ در آن‌ زمان‌ تنها آیات‌ قرآنی‌ وکلمات‌ آن‌حضرت‌ پاسخگوی‌ پرسش‌های‌ عقیدتی‌ بود. اما پس‌ از رحلت‌ آن‌ حضرت‌،مرجعیت‌ علمی‌ متفرق‌ شد. خلیفه‌ تنها مسؤول‌ امور سیاسی‌ بود، وگرچه‌ درکارهای‌ علمی‌ هم‌ مداخله‌ می‌کرد، روشن‌ بود که‌ توان‌ کافی‌ برای‌ پاسخگویی‌ ندارد.از این‌ رو هرگاه‌ با پرسش‌هایی‌ مواجه‌ می‌شدند که‌ توان‌ پاسخ‌ گفتن‌ به‌ آنها رانداشتند، مردم‌ را از سؤال‌ کردن‌ نهی‌ می‌کردند.

با توسعه‌ فتوحات‌ ومسلمان‌ شدن‌ مردمان‌ مختلف‌ از نژادهای‌ متفاوت‌، مسایل‌تازه‌ای‌ مطرح‌ می‌شد که‌ در قرآن‌ وحدیث‌ نیامده‌ بود وپاسخگویی‌ به‌ آنها نیاز به‌اجتهاد داشت‌. این‌ اجتهاد می‌توانست‌ شکل‌ صحیحی‌ داشته‌ باشد؛ همان‌ گونه‌ که‌می‌توانست‌ شکل‌ انحرافی‌ به‌ خود گیرد.

به‌ هر روی‌ صحابه‌ فراوانی‌ که‌ کم‌ کم‌ تابعین‌، یعنی‌ نسل‌ دوم‌ امت‌ اسلامی‌ هم‌ به‌آنها ضمیمه‌ می‌شدند، به‌ تدریج‌ شروع‌ به‌ اجتهاد کردند؛ یعنی‌ می‌کوشیدند تا درپرتو قرآن‌ وحدیث‌ ونیز درایت‌ واستدلال‌، به‌ مسائل‌ جدید پاسخ‌ دهند. بخشی‌ ازاین‌ مسایل‌ در مباحث‌ کلامی‌ وعقیدتی‌ بود وبخشی‌ هم‌ در مباحث‌ فقهی‌. حاصل‌این‌ تلاش‌ واجتهاد شکل‌گیری‌ دانشی‌ بود که‌ در بخش‌ عقیدتی‌ نامش‌ علم‌ کلام‌ شدودر بخش‌ احکام‌، علم‌ فقه‌ خوانده‌ می‌شد. باید توجه‌ داشت‌ که‌ این‌ دو دانش‌ به‌تدریج‌ ایجادشد؛ لیکن‌ علم‌ فقه‌ به‌ دلیل‌ نیازی‌ که‌ به‌ آن‌ بود، زودتر از علم‌ کلام‌پدیدآمد.

 

اقدامات‌ تمدّنی‌

مهم‌ترین‌ اقدامات‌ تمدنی‌ در این‌ دوره‌، مربوط‌ به‌ تعمیر وبازسازی‌ مسجدالنبی‌ـص‌ـومسجدالحرام‌ وتأسیس‌ دو شهر مهم‌ بصره‌ وکوفه‌ در عراق‌ است‌. درباره‌ هر یک‌توضیحات‌ مختصری‌ ارائه‌ می‌کنیم‌:

 

بازسازی‌ مسجدالحرام‌ ومسجدالنبی‌(ص‌)

با فزونی‌ جمعیت‌ مسلمانان‌، نیاز به‌ توسعه‌ مسجدالحرام‌ که‌ هر سال‌ در ایام‌ حج‌هزاران‌ نفر بدان‌ روی‌ می‌آوردند، کاملا محسوس‌ بود. پیش‌ از سال‌ هفدهم‌ هجری‌،کعبه‌ میان‌ زمین‌ مسجدالحرام‌ قرار داشت‌ واندکی‌ آن‌ سوتر، بدون‌ آن‌که‌ دیواری‌ دراطراف‌ مسجدالحرام‌ باشد، خانه‌های‌ مردم‌ قرار داشت‌. در این‌ سال‌، خلیفه‌ دستورداد تا خانه‌های‌ چندی‌ را تخریب‌ کرده‌ بر وسعت‌ مسجد الحرام‌ افزودند. به‌ علاوه‌،او دستور داد تا دیواری‌ اطراف‌ مسجد الحرام‌ ساخته‌ شود ومشعل‌هایی‌ بر روی‌دیوارها نصب‌ گردد.

از سوی‌ دیگر، به‌ دلیل‌ آن‌ که‌ مسجد الحرام‌ در مسیر سیل‌ قرار داشت‌، کوشش‌شد تا سیل‌ بندهایی‌ ساخته‌ شود تا از هجوم‌ آب‌ جلوگیری‌ شود. این‌ اقدام‌ها، مبنای‌کارهای‌ دیگری‌ بود که‌ چند دهه‌ بعد انجام‌ گرفت‌.

گفته‌ شده‌ که‌ در دوره‌ جاهلی‌، اعراب‌ هیچ‌ گاه‌ به‌ حرمت‌ کعبه‌، خانه‌ مکعب‌ شکل‌نمی‌ساختند. این‌ مسأله‌ بعدها چندان‌ مورد توجه‌ قرار نگرفت‌، اما به‌ مردم‌ گفته‌ شدتا بنای‌ خانه‌ خود را فراتر از بنای‌ کعبه‌ نبرند.

پیش‌ از این‌ گفتیم‌ که‌ رسول‌ خداـص‌ـ در نخستین‌ سال‌ ورودش‌ به‌ مدینه‌، مسجدرا بنیاد گذاشت‌. بسیاری‌ از اصحاب‌، خانه‌هایی‌ در اطراف‌ مسجد ساختند. در سال‌سوم‌ هجرت‌، دستور داده‌ شد تا همه‌ درهایی‌ که‌ از خانه‌ها به‌ مسجد باز می‌شود، به‌جز در خانه‌ علی‌ـع‌ـ بسته‌ شود. پس‌ از فتح‌ خیبر که‌ شمار مسلمانان‌ رو به‌ فزونی‌نهاد، مسجد توسعه‌ یافت‌.

در دوران‌ خلفای‌ نخست‌، مسجد النبی‌ـص‌ـ  دو بار در سال‌های‌ هفدهم‌ وبیست‌ونهم‌ هجری‌ بازسازی‌ شد. زمانی‌ که‌ خلیفه‌ دوم‌ دستور توسعه‌ مسجد را داد،شماری‌ از خانه‌ها تخریب‌ شد وبر وسعت‌ مسجد افزوده‌ شد. عثمان‌ علاوه‌ برتوسعه‌ مسجد، برای‌ نخستین‌ بار دستور داد تا دیوارهای‌ مسجد را از سنگ‌های‌منقوش‌ بازسازی‌ کرده‌ ستون‌های‌ مسجد را با سنگ‌های‌ حجاری‌ شده‌ ومنقش‌تجدید نمایند. بیش‌ از آن‌ بنای‌ مسجد ساده‌ وبی‌ آلایش‌ بود.

 

تأسیس‌ بصره‌ وکوفه‌

پس‌ از آن‌که‌ جنگ‌ قادسیه‌ خاتمه‌ یافت‌ ومدائن‌ به‌ دست‌ مسلمانان‌ گشوده‌ شده‌،فاتحان‌ که‌ شمارشان‌ بسیار زیاد بود، در این‌ سوی‌ وآن‌ سوی‌ پراکنده‌ شدند. خلیفه‌دوم‌ به‌ سعد بن‌ ابی‌ وقاص‌ نامه‌ای‌ نوشت‌ واز او خواست‌ تا در محلی‌ که‌ باخصلت‌های‌ عربی‌ سازگارتر باشد آنان‌ را اسکان‌ دهد. محلی‌ که‌ بعدها شهر کوفه‌ درآن‌ جا ساخته‌ شد، برای‌ استقرار اعراب‌ انتخاب‌ گردید. کوفه‌ همانند بصره‌ درنخستین‌ قدم‌ به‌ صورت‌ دو پادگان‌ نظامی‌ برای‌ حفظ‌ نیروهای‌ ذخیره‌ ایجاد شد؛ امابه‌ تدریج‌ به‌ صورت‌ یک‌ شهر بزرگ‌ درآمد.

سعد در نقطه‌ای‌ مرتفع‌، مسجد ودارالاماره‌ را بنا کرد. پس‌ از آن‌، جمعیت‌ حاضررا که‌ از قبایل‌ گوناگون‌ بودند، در محلات‌ مختلف‌ اسکان‌ دادند. منطقه‌ بندی‌ کوفه‌بدین‌ صورت‌ بود که‌ هر قبیله‌ درمحله‌ای‌ سُکنا گزید. آنها با استفاده‌ از مصالحی‌ که‌ ازبناهای‌ حیره‌ به‌ کوفه‌ می‌آوردند، این‌ شهر را بنا کردند.

الگوی‌ بنای‌ مسجد در کنار دارالاماره‌ بدان‌ جهت‌ بود که‌ در آن‌ دوره‌ حاکم‌ شهر،امامت‌ جماعت‌ مردم‌ را نیز عهده‌دار بود. این‌ الگو بعدها در معماری‌ اسلامی‌ درسایر شهرها به‌ کار گرفته‌ شد. تأسیس‌ کوفه‌ وشکل‌گیری‌ آن‌ میانه‌ سال‌های‌چهاردهم‌ تا هیجدهم‌ هجری‌ بوده‌ است‌. شهر کوفه‌ تا پیش‌ از بنای‌ شهر بغداد به‌دست‌ منصور عباسی‌، مرکز عراق‌ بود، اما بعدها به‌تدریج‌ از اهمیت‌ آن‌ کاسته‌ شد.

تأسیس‌ بصره‌ اندکی‌ پیش‌ از تأسیس‌ کوفه‌ صورت‌ گرفت‌. ابتدا خانه‌هایی‌ با نی‌ساخته‌ شد واین‌ به‌ آن‌ معنا بود که‌ اسکان‌ در این‌ ناحیه‌ موقت‌ است‌. اماآتش‌سوزی‌های‌ مداوم‌ آنها را بر آن‌ داشت‌ تا خانه‌های‌ استوارتری‌ از خشت‌بناکنند.

نیروهای‌ عرب‌ در عراق‌، بخشی‌ در جنوب‌ وبخشی‌ در نواحی‌ مرکزی‌ ایران‌مشغول‌ فتوحات‌ بودند. فرماندهی‌ نیروها در جنوب‌، در دست‌ عتبه‌ بن‌ غزوان‌ بود.اندکی‌ بعد خلیفه‌ دوم‌، نیروهای‌ تحت‌ فرماندهی‌ او را به‌ دست‌ سعد بن‌ ابی‌وقاص‌سپرد. اولین‌ حاکم‌ رسمی‌ شهر بصره‌ ابوموسی‌ اشعری‌ بود که‌ از طرف‌ عمر به‌امارت‌ این‌ شهر منصوب‌ شد. در بصره‌، محل‌ مسجد با دارالاماره‌ جدا بود. زمانی‌ که‌زیاد از طرف‌ معاویه‌ به‌ امارت‌ بصره‌ وکوفه‌ رسید، دارالاماره‌ را نزدیک‌ مسجدساخت‌. هدف‌ او این‌ بود که‌ کمتر با مردم‌ برخورد کند وهنگام‌ رفتن‌ به‌ مسجد، بدون‌عبور از میان‌ مردم‌ واز دری‌ که‌ دارالاماره‌ را به‌ مسجد متصل‌ می‌کرد، وارد شود. گفته‌شده‌ که‌ زیاد، مسجد بصره‌ را بازسازی‌ وبنای‌ آن‌ را مستحکم‌ کرد.

در عراق‌ دو شهر بصره‌ وکوفه‌، رقابت‌های‌ طولانی‌ با یکدیگر داشته‌اند. این‌رقابت‌ها تا اندازه‌ای‌ مربوط‌ به‌ جنگ‌ جمل‌ بود که‌ طی‌ آن‌ مردم‌ کوفه‌ از امام‌ علی‌ـع‌ـومردم‌ بصره‌ از اصحاب‌ جمل‌ حمایت‌ کردند. با این‌ حال‌، هر دو شهر، تأثیر مهمی‌در تاریخ‌ شرق‌ اسلامی‌ داشته‌ واز مراکز مهم‌ فرهنگی‌ بوده‌اند.

بصره‌ اهمیت‌ تاریخی‌ خود را چندان‌ از دست‌ نداد؛ اما همان‌گونه‌ که‌ گذشت‌کوفه‌، در قرون‌ بعد، نتوانست‌ موقعیت‌ نخستین‌ خود را از حفظ‌ کند. از نامه‌های‌خلیفه‌ دوم‌ به‌ مردم‌ کوفه‌ چنین‌ بر می‌آید که‌ او برای‌ این‌ شهر مقام‌ والایی‌ قائل‌بوده‌است‌. دلیل‌ آن‌ نیز این‌ بود که‌ عمده‌ جنگجویان‌ وفاتحان‌ عرب‌ در این‌ شهرساکن‌ شدند.

از آن‌ جا که‌ کوفه‌ میان‌ سال‌های‌ 36 تا 40 هجری‌ مرکز خلافت‌ اسلامی‌ به‌ شمارمی‌رفت‌، موقعیت‌ ممتازتری‌ نسبت‌ به‌ بصره‌ داشت‌. وجود امام‌ علی‌ـع‌ـ در این‌ شهربه‌ گسترش‌ تشیع‌ در آن‌ جا کمک‌ بسیار کرد.

 

آمیختگی‌ قومی‌ ومشکلات‌ فرهنگی‌

گسترش‌ دامنه‌ فتوحات‌ در دوران‌ خلفای‌ نخست‌، سبب‌ شد تا هزاران‌ نفر از اقوام‌غیر عرب‌ به‌ سرزمین‌های‌ عربی‌ آمده‌ یا آورده‌ شوند. همان‌گونه‌ که‌ صدها هزارعرب‌ در مناطق‌ غیر عربی‌ همچون‌ ایران‌ وشمال‌ آفریقا استقرار یافتند. این‌آمیختگی‌ قومی‌، آثار فرهنگی‌ زیادی‌ را به‌ دنبال‌ داشت‌ که‌ طی‌ دهه‌های‌ بعد خود رانشان‌ داد. بسیاری‌ از اسیران‌ جنگ‌ که‌ بر دین‌ سابق‌ خود باقی‌ مانده‌ بوند،آراواندیشه‌های‌ خود را حفظ‌ کرده‌ در مناطق‌ عربی‌ انتشار دادند. این‌مشکل‌درعراق‌ مربوط‌ به‌ زرتشتیان‌ ودر شامات‌ مربوط‌ به‌ مسیحیان‌ویهودیان‌بود.

فرهنگ‌ اهل‌ کتاب‌ که‌ پیش‌ از اسلام‌ در برخی‌ مناطق‌ عربی‌ واز جمله‌ یثرب‌وجود داشت‌، به‌ دلیل‌ تناسب‌ دینی‌ آن‌ با اسلام‌، از طرف‌ بسیاری‌ ترویج‌ می‌شد.مسلمانان‌ در شرح‌ برخی‌ قصص‌ قرآنی‌ از آرای‌ اهل‌ کتاب‌ ومتون‌ آنان‌ استفاده‌می‌کردند. این‌ افکار را اسرائیلیات‌ می‌نامیدند. چهره‌ معروف‌ این‌ گروه‌ کعب‌الاحبارِیهودی‌ بود که‌ در زمان‌ خلیفه‌ دوم‌ مسلمان‌ شد ونفوذ بسیاری‌ در دستگاه‌ خلافت‌ومسلمانان‌ پیدا کرد.

مشکل‌ دیگر، مربوط‌ به‌ تبعیض‌های‌ قومی‌ بود که‌ به‌ رغم‌ مخالفت‌ اسلام‌ با آنها ازطرف‌ برخی‌ از نژادگرایان‌ عرب‌ ترویج‌ می‌شد. اوج‌ گیری‌ این‌ مشکل‌ِ فرهنگی‌ درروزگار امویان‌ بود. با آن‌ که‌ اعراب‌ از پیشینه‌ فرهنگی‌ قومی‌ برخوردار نبود، اسلام‌،چنان‌ اعتماد به‌ نفس‌ و نیروی‌ اندیشه‌ای‌ به‌ آنان‌ داد که‌ در برابر سایر فرهنگهامقاومت‌ کردند؛ به‌طوری‌ که‌ اسلام‌ بر آنان‌ غلبه‌ کرد.

به‌ کمک‌ همین‌ انرژی‌ جدید، مسلمانان‌، توانستند دین‌ وزبان‌ عربی‌ را بر سایرفرهنگ‌ها غلبه‌ دهند؛ در عین‌ حال‌ از نظر علمی‌، فنی‌ و فرهنگ‌ عمومی‌، تحت‌ تأثیرفرهنگ‌های‌ موجود در مناطق‌ فتح‌ شده‌ قرار گرفتند.

بدین‌ ترتیب‌، ترکیب‌ جدیدی‌ از اسلام‌ و عناصر مختلفی‌ که‌ هر کدام‌ از قومی‌وملتی‌ بود فراهم‌ آمد. جامعه‌ اسلامی‌ جدید، از نظر دینی‌ وزبانی‌ وحتی‌ سیاسی‌،تحت‌ تأثیر نظام‌ ساسانی‌ ورومی‌ ودر بُعد فرهنگی‌ متأثر از فرهنگ‌ مسیحی‌ویهودی‌ وایرانی‌ وحتی‌ عناصری‌ از فرهنگ‌ بابلی‌ وآشوری‌ ویونانی‌ که‌ در عراق‌آن‌ روزگار وجود داشت‌، شدند.

همه‌ این‌ تأثیرگذرای‌ها، چیزی‌ از این‌ واقعیت‌ نمی‌کاهد که‌ فرهنگی‌ سترگ‌ومؤثر به‌ نام‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ پدید آمد که‌ برای‌ قرن‌ها تمدن‌ اسلامی‌ را پشتیبانی‌ کرد.

 

 


دسته ها :
بیست و ششم 4 1388 22:55
X