هجرت به مدینه
«هَجْر» در لغت عرب به معنای فاصله گرفتن ودوری گزیدن است. هجرت ازشرک، یعنی پرهیز ودوری کردن از شرک. هجرت از یک شهر ومنطقه، یعنی ترککردن ودور شدن از آن وهجرت از گناه به معنای پرهیز از گناه است. هجرت از قوموخویش، یعنی ترک خانواده وطایفه وقبیله.
اصطلاح هجرت میان مسلمانان، مربوط به رخداد مهم وسرنوشت ساز ترکمکه از سوی رسول خداـصـ ویاران آن حضرت، ورفتن به سوی یثرب است. با اینحال، همین کلمه در احادیث پیامبرـصـ به معنای «دوری از بدیها»، هجرت ازدیگران به سوی پروردگار وترک بدیها ومحرّمات الهی به کار رفته است.
پیش از هجرت به مدینه، در سالهای نخست بعثت، گروهی از مسلمانان بهحبشه رفته بودند. گرچه آن حادثه را هجرت ننامیدهاند، اما در برخی احادیثِرسول خداـصـ از آن به عنوان هجرت یاد شده است. آن حضرت به کسانی که ازحبشه به مدینه باز گشته بودند. فرمودند: «شما دو هجرت داشتید: یکی به حبشهودیگری به مدینه.»
هجرت برای حفظ دین
آشنایی مردم یثرب با اسلام سه سال پیش از هجرت آغاز شده بود. در آستانههجرت، بیشتر ساکنان آن شهر مسلمان شده بودند. بنابراین میتوان گفت، زمینهمناسبی برای پیشرفت اسلام در این شهر فراهم شده بود. در برابر، مسلمانان شهرمکه، در سالهای پایانی دوره بعثت، با فشار روز افزون اشراف قریش روبرو بودهورسول خداـصـ ویارانش گرفتار محدودیتهای فراوانی شده بودند. دعوتمسلمانان یثرب از رسول خداـصـ برای آمدن به آن شهر وتعهد آنان در دفاع از آنحضرت، راه را برای هجرت هموار کرد.
دو ضرورت برای این هجرت وجود داشت: از در یک سو، مکه تبدیل به محیطبستهای برای مسلمانان شده وآنان نه تنها توانایی گسترش اسلام را نداشتند، بلکهخود نیز گرفتار انواع فشارها وآزارها بودند. از سوی دیگر، محیطی آزاد با نام یثربکه در فاصله چهارصد وپنجاه کیلومتری مکه قرار داشت، مشتاق ورود آنان بود.مؤمنان یثرب تعهد کرده بوند تا از پیامبرـصـ حمایت ودفاع کنند. بدین ترتیب راهبرای هجرت فراهم شد.
انتخاب یثرب، افزون بر نفوذ اسلام در آن، بدین دلیل هم بود که مسلمانانآشنایی با آن دیار داشتند. رسول خداـصـ خطاب به یارانش در باره یثرب فرمودند:«خداوند برای شما، برادران وخانههایی قرار داده که در آن امنیت داشته باشید.»
هجرت رسول خدا(ص)
گروهی از مسلمانان پیش از آن که رسول خداـصـ هجرت کند، به دستور آنحضرت به مدینه رفتند. زمانی که قریش احساس خطر کرد وتصمیم به کشتنپیامبرـصـ گرفت، آن حضرت شبانه مکه را به سوی یثرب ترک کرد. تصمیم به قتلرسول خداـصـ به آن دلیل بود که مشرکان دریافتند، اگر تاکنون اسلام در مکهمحصور بود وآنان میتوانستند جلوی آن را بگیرند، این بار شهری به اسلام گرویدهومسلمانان مکه نیز در حال پیوستن به آنان هستند. بنابراین مسلمانان، اندکی پس ازآن، خواهند توانست با یک نیروی نظامی توانمند مکه را تصرّف کنند. مسلمانانیثرب در اولین قدم، برای قریش که راه بازرگانیاش از نزدیکی یثرب میگذشت،مزاحمتهایی را فراهم کنند.
بنابراین، قریش تصمیم گرفت قبل از آنی که رهبری نهضت میان یاران وفادارشقرار گیرد، او را از بین ببرد. اما، رسول خداـصـ به لطف خداوند، از خانهای که درمحاصره قریش بود بیرون آمد واز مکه خارج شد. فداکاری وایثار امام علیـعـ درخوابیدن در بستر رسول خداـصـدشمن را تا سپیده دم پیرامون خانه نگاه داشت.زمانی که مشرکان دریافتند مرغ از قفس پریده، باخشم ونفرت برای یافتن رسولخداـصـ در هر کوی وبرزن به جستجو پرداختند. اقدام آنان بی نتیجه ماند، زیرارسول خداـصـ نه به سوی شمال که راه یثرب بود، بلکه به سوی جنوب مکه حرکتکرد وبه همراه ابوبکر که در راه به وی پیوست، در غار ثور پنهان گردید. قریشیان درجستجوی پیامبرـصـ تا نزدیکی غار آمدند، آن اندازه که رسول خداـصـ صدایپایشان را شنید. اما به لطف خداوند بازگشتند. خداوند در این باره میفرماید:
اگر شما یاریش نکنید، آنگاه که کافران بیرونش کردند، خدا یاریش کرد. (توبه /39)
به روایت مورخان، در مدتی که آن حضرت در غار بود، امام علیـعـ برای وی غذاوآب میبرد. اندکی بعد که قریش مطمئن شد رسول خداـصـ از دسترش دور شدهواز شدت جستجوی خود کاست، آن حضرت به سمت یثرب به راه افتاد.
رسول خدا (ص) در قبا ویثرب
قبا در فاصله شش کیلومتری مرکز یثرب قراردارد. پیش از آن، بیشتر مسلمانانی کههجرت کرده بودند در این محل فرود آمدهدر خانه افراد تازه مسلمان آن ناحیهسکونت گزیده بودند. آنان که خبر هجرت رسول خداـصـ را شنیده بودند، هر روزدر انتظار ورود آن حضرت بودند. زمانی که آن حضرت به قبا وارد شد، پانصد نفر ازمردم یثرب به قبا آمده از ایشان استقبال کردند. شعار مردم در وقت ورود آنحضرت الله اکبر بود. مردم مدینه در حالی که مسلّح بودند از رسول خداـصـاستقبال کردند؛ تا تعهد خویش را در حفظ جان پیامبر نشان دهند. آن حضرت چندروزی در قبا ماند، تا برخی از خویشانش از جمله امام علیـعـ ودخترش فاطمهـسـبه او پیوستند. پس از آن به سوی یثرب که مرکز استقرار طوایفِ مختلف دو قبیلهاوس وخزرج و شماری از قبایل یهودی بود، به راه افتاد.
در راه رفتن به مرکز یثرب، در مکانی که اکنون به نام مسجد جمعه شناختهمیشود، برای نخستین بار نماز جمعه را اقامه کردند. پس از آن به یثرب رفتند.
موقعیت جغرافیایی یثرب
منطقهای که پیش از اسلام یثرب وپس از مهاجرت پیامبرـصـ مدینه نامیده شده، ازسه طرف در حصار سنگلاخهای سیاهسختی قرار داشت که از آنها به عنوان «حَرّه»یاد شده است. این سنگلاخها که کیلومترها از سطح زمین را پوشانده وبهویژه شرقوغرب مدینه وتا حدی جنوب را دربر گرفته بود، مانع از عبور ومرور کاروانهاولشکرها بود وتنها در برخی قسمتها به زحمت امکان حرکت وجود داشت. تنهامرز شمالی مدینه، در کنار کوه احد، زمین هموار وبدون سنگلاخ بود. بدین ترتیبیثرب جز از سوی شمال در درون یک قلعه طبیعی قرار داشت.
در محدوده میانی این سنگلاخها، طوایف مختلف اوس وخزرج زندگیمیکردند. هر ناحیه اختصاص به یکی از طوایف اوس وخزرج ویا یهودیان داشت.مسلمانان هر طایفه انتظار آن را داشتند تا رسول خداـصـ میان طایفه آنان فرود آید،تا افتخار میزبانی آن حضرت را داشته باشند. آن حضرت برای آنکه بی دلیلطایفهای را بر طایفه دیگر ترجیح ندهد، اعلام کرد: «محل فرود او همانجاییخواهد بود که شترش زانو بزند.» شتر در نهایت در محلی که در نزدیکی خانهابوایوب انصاری بود فرود آمد. ابو ایوب، اسباب واثاثیه آن حضرت را به خانهاشبرد ودر حالی که تنها دو اتاق داشت، یکی را در اختیار رسول خداـصـ گذاشت. آنحضرت هفت ماه در خانه او بود تا آنکه در کنار مسجد، خانه کوچکی که آن راحُجْره مینامیدند برای خود بنا کرد.
بدین ترتیب به افتخار ورود نور نبوّت، مردمان یثرب از شدت علاقه به اسلاموپیامبرـصـ نام شهرشان را عوض کرده آن را مدینه الرسول وبه اختصار مدینهنامیدند.
استقبال انصار از مهاجران
اوجگیری هجرت مسلمانان از مکه ودیگر نقاط به مدینه، امکانات ویژهای را درمدینه طلب میکرد. آنان نیاز به مسکن وغذا داشتند. ساکنان تازه مسلمان مدینه، باگرمی از آنان استقبال کرده ودارایی خود را با آنان تقسیم کردند. مسلمانان مدینهیعنی انصار تا ماهها غذا وسایر نیازهای مسلمانان مهاجر وخود پیامبرـصـ را تأمینمیکردند. خداوند این عمل آنان را ایثار خواند:
و کسانی که پیش از آمدن مهاجران در دیار خود بودهاند وایمان آوردهاند، آنهاییرا که به سویشان مهاجرت کردند دوست میدارند ودر باره آنچه به مهاجرانداده شود، در دل احساس حسد نمیکنند ودیگران را بر خویش ترجیحمیدهند، هرچند خود نیازمند باشند. وآنان که از بخل خویش در امان ماندهباشند، رستگارانند.(حشر / 9)
این آیه در شرایطی نازل شد که غنایمی از یهود به دست مسلمانان افتاد. رسولخداـصـ خطاب به انصار فرمودند: «اگر میخواهید غنایم را میان همه قسمتمیکنیم ومهاجران در خانههای شما بمانند. واگر خواهید فقط به مهاجران دهیمواز خانههای شما در آیند.» انصار گفتند: «آن را میان مهاجران قسمت کنید ودرخانههای ما نیز بمانند.»
لقب انصار ومهاجر را خداوند به این دو گروه داده وبدین ترتیب به جای عناوینقبیلهای، القابی اسلامی بر مؤمنان نهاده شد. بسیاری از انصار، اموال خویش را بامهاجری که در خانهشان سُکنا گزیده بود، نصف کردند وحتی برای بردن مهاجرانجدید به خانههایشان با یکدیگر رقابت میکردند.
سالهای نخست هجرت، اوج دوستی ورواج روح برادری میان مسلمانان بود.زمانی که شمار مهاجران بیش از حد گسترش یافت، کسانی در گوشه مسجد جایداده شدند که به نام اهل صُفّه شناخته میشدند. آنان کسانی بودند که خانه واموالخود را رها کرده به مدینه آمده وروی صُفّه (ایوان) مسجد نشسته بودند. تا آمادهجهاد باشند. رسول خداـصـ در باره افتخار عنوان انصار فرمود: «اگر هجرت نبودمن در شمار انصار میبودم.»
هجرت همگانی
تا پیش از هجرت، مرکزی نبود که مسلمانان بتوانند در آن جا اجتماع کرده مناسباتخویش را بر اساس اصولی که دین جدید مطرح کرده بود، استوار سازند. اکنونمدینه به چنین مرکزی تبدیل شده بود. ساکنان مدینه، جز دو یا سه درصد همگی بهاسلام گرویدند ومحیط برای ایجاد جامعه مؤمنین فراهم شد. رسول خداـصـ بهپیروی از آیات قرآنی، از همه مسلمانان خواست تا شهر ودیار وقبیله خویش راترک گفته به مدینه مهاجرت کنند. این یک تکلیف شرعی همگانی اما موقت بود کههیچ کس حق سرپیچی از آن را نداشت، مگر آنکه از رسول خداـصـ اجازه گرفتهباشد. خداوند در باره مسلمانان غیر مهاجر فرمود:
آنان دوست دارند تا شما نیز همچون آنان به کفر در آیید وبرابر با آنان شوید. پسشما از میان آنان دوستان برنگیرید مگر آنکه در راه خدا هجرت کنند، اگر چنیننکردند (همانند سایر کافران) آنان را دریابید وهر کجا یافتید بکُشید.(نساء / 89)
بر پایه این آیه، مؤمن حقیقی تنها به کسی گفته میشد که در هر کجا زندگی میکرد.آنچه در دست دارد بر زمین بگذارد وبه مدینه هجرت کند. خداوند در جای دیگریدر قرآن میفرماید:
آنان که ایمان آوردند وهجرت کردند وجهاد با مال وجانشان در راه خدا کردندوآنان که به آنان پناه داده وحمایتشان کردند، برخی اولیای برخی دیگرند. اماکسانی که ایمان آوردند اما هجرت نکردند، تاوقتی هجرت نکنند، به هیچ رویاولیای شما نخواهند بود.(انفال / 72)
یکی از دلایل این تکلیف شرعیِ همگانی آن بود تا این افراد در محیطی دینی زندگیکرده ودر سایه احکام شرع مقدس اسلام تربیت شوند. روشن است که یک مؤمندر جامعهای که کافران در آن زندگی میکنند نمیتواند بر دین خود اطمینان کافیداشته باشد واز داشتن امنیت دینی محروم میماند. به همین دلیل خداوندمیفرماید:
از آنان که در حق خود ظلم کرده بودند سؤال شد شمادر کجا بودید؟ آنان گفتند: مامستضعفان روی زمین بودیم. به آنان پاسخ داده شده: آیا سرزمین خدا وسیع نبودتا در آن هجرت کنید.(نساء / 97 ـ 98)
مسأله مهمتر حفظ امنیت مدینه به عنوان پایگاه منحصر به فرد اسلام وتنهادارالاسلام موجود بود. روشن بود که بت پرستان مکه آرام نخواهند نشست وباهمپیمانان خود، مدینه را رها نمیکنند. بنابراین مسلمانان باید برای دفاع از دارالاسلام آماده شوند وتمام نیروی خود را بسیج کنند. افزون بر مسأله دفاع، تلاشبرای گسترش اسلام، نیاز به امکانات ونیروی انسانی داشت. به همین دلیل بود کههجرت به عنوان یک تکلیف شرعی وسیاسی در آمد.
خداوند در آیات زیادی از قرآن سه مفهوم «ایمان»، «هجرت» و«جهاد» را بایکدیگر آورده است. این سه مفهوم، سه عنصر اصلی شخصیت یک مؤمن را درجامعه اسلامی مدینه تشکیل میداد. آنان باید ایمانی قوی میداشتند، آنگاه هجرتمیکردند، پس از آن برای دفاع از اسلام وتوسعه آن به جهاد میپرداختند.
لزوم هجرت به مدینه تا سال هشتم هجری، یعنی سال فتح مکه ادامه داشت. پساز آن این حکم برداشته شد، زیرا در آن وقت، دارالاسلام منحصر به مدینه نبود،بلکه مکه وبسیاری از نقاط دیگر به آغوش اسلام در آمده بودند. در حالی که پیش ازآن غیر از مدینه، همه جا دارالکفر بود. در فرهنگ سیاسی اسلام، در تقسیم بندیجغرافیای انسانی، جدایی از دو مفهوم دارالاسلام ودارالکفر، عنوان سومدارالحرب است؛ یعنی سرزمینی از دارالکفر با مسلمانان در حال جنگ است. دردوره هشت ساله نخست هجرت، دارالکفر مساوی با دارالحرب بود؛ بدین معنا کهتمامی کفار آماده جنگ بر ضد اسلام بودند؛ چنانکه در جنگ خندق، بیشتر احزاببتپرست در جنگ بر علیه مشارکت داشتند.
هجرت مبدأ تاریخ اسلام
اهمیت هجرت در ایجاد امّت واحده اسلامی در مدینه، پس از گذشت سیزده سال ازآغاز بعثت، سبب شد تا آن را به عنوان مبدأ تاریخ اسلامی معین کنند. تا پیش از آن،اعراب از داشتن مبدأ تاریخی واحدی که بر اساس آن جایگاه تاریخی حوادث راطی سالهای متوالی مشخص کنند، محروم بودند. آنان هر از چندی که رخدادمهمی صورت میگرفت، آن را برای چند سال، به عنوان مبدأ تاریخی استفاده وپساز آنکه رخداد مهم دیگری صورت میگرفت، مبدأ پیشین را رها میکردند وتاریخرا بر اساس رخداد جدید محاسبه میکردند. به عنوان نمونه عام الفیل که همان سالتولد رسول خداست، یک مبدأ تاریخی بود؛ سالی که سپاه ابرهه به مکه حمله کردوگرفتار غضب الهی شد.
از زمانی که مسلمانان به مدینه هجرت کردند، از پراکندگی نجات یافته وبهیکپارچگی ووحدت وبه عبارت دیگر امّت واحده دست یافتند. از آن پس، حرکتتاریخی خود را به عنوان یک امت آغاز کرده وتلاش جدی خود را در بستر تاریخدنبال کردند. در طی ده سال نخست هجرت، رخدادهای مهم را بر اساس ماههایی کهاز هجرت گذشته بود محاسبه میکردند وبه صورت غیر رسمی، هجرت را مبدأمحاسبه سال رخدادهای این دوره قرار میدادند. کسانی از صحابه، تولد، بعثت یاوفات رسول خدا را پیشنهاد کردند؛ اما امام علیـعـ هجرت را مطرح کردند وخلیفهدوم آن را پذیرفت.
مسلمانان در همه دورههای تاریخی خود، از تاریخ هجری استفاده میکردند؛ امامتأسفانه امروزه برخی از کشورهای اسلامی، به جای تاریخ هجری از تاریخمسیحی استفاده میکنند. این امر پشت کردن به میراث دینی واسلامی بوده وبرایدنیای اسلام اقدامی ضد فرهنگی به شمار میآید.