معرفی وبلاگ
با سلام امیدوارم مطالب این وبلاگ مورد استفاده شما قرار گرفته باشد. باآرزوی موفقیت برای تمامی انسانها التماس دعا (عکس متعلق شهید محمد علی شاهچراغی دانشجوی رشته فیزیک می باشد.)
صفحه ها
دسته
هستی برای ما
خدمات
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 684462
تعداد نوشته ها : 130
تعداد نظرات : 30
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

 آزادی از دیدگاه امام خمینی (ره)

کلیات
مفهوم آزادى
آزادى یک مساءله اى نیست که تعریف داشته باشد. مردم عقیده شان آزاد است ، کسى الزامشان نمى کـنـد کـه شـما باید حتماً این عقیده را داشته باشید، کسى الزام به شما نمى کند که حتماً باید ایـن راه را بـرویـد، کـسـى الزام بـه شما نمى کند که باید این را انتخاب کنى ، کسى الزامتان نـمـى کـنـد کـه در کـجا مسکن داشته باشى یا در آن جا چه شغلى را انتخاب کنى . آزادى یک چیز واضحى است .(1)
ارزش حیات
مـا بـراى حـیـات زیـر سـلطـه غـیـر، ارزش قـائل نـیـسـتـیـم ، مـا ارزش حـیـات را بـه آزادى و استقلال مى دانیم . دستورات مذهبى را که مترقى ترین دستورات است ، راه ما را معین فرموده است . مـا بـا آن دسـتـورات و تـحـت رهـبرى بزرگ مرد دنیا، محمد9، با تمام قدرتهائى که بخواهند تـجـاوز کـنـنـد بـه مـمـلکـت مـا مـبـارزه خـواهـیـم کـرد. امـروز مـثـل روزهـاى سـابق نیست که یک نفر بر یک امت سلطه داشته باشد و این یک نفر هم دست نشانده اجانب باشد و بخواهند به مملکت ما با دست او خیانت و تجاوز کند.(2)
نعمت الهى
امـروز کـشـور مـا احـتـیـاج بـه خـیـلى مـسـائل دارد و دیـگـران مـسـائل شـمـا را ابـداً حـل نـمـى کـنـنـد، بـلکـه بـرخـلافـش مـى کـنـنـد. مـسـائل خـودتـان را خودتان باید حل بکنید. این نعمتى که براى شما پیش آمده است ، نعمت آزادى کـه پـیـش آمـده اسـت ، نـعـمـتى که نمى تواند یک قدرتى الا ن به شما بگوید که بالاى چشمت ابرو است .
ایـن را حـفـظش کنید، این یک نعمت الهى است ، دیگران ندارند این را، دیگران یا تحت سلطه شرق انـد یـا تـحت سلطه غرب اند. شما اینطور نیست برایتان الا ن ، این را باید حفظش بکنید، حفظش به دست خود شما باید بشود.(3)
خـدا بـه شـمـا نعمت آزادى را داده و شما را در امتحان این آزادى قرار داده که ببیند که شما با این آزادى چـه مى کنید. آیا این نعمت خدا را کفران مى کنید و با آزادى خودتان مردم را رنج مى دهید یا این نعمت را تشکر از آن مى کنید و این آزادى را حسن استفاده از آن مى کنید.(4)
ایـن را بـاز هـم گـفـتـه ام کـه خـداى تـبـارک و تعالى ما را به این آزادى امتحان مى کند، به این نـعـمتى که به ما داده است که از همه نعمت ها بالاتر است ، الا ن ما را امتحان مى کند که ببیند با این آزادى ، ما چه مى کنیم ، با آزادى رفتار مى کنیم خدا پسند؟ یا سوء استفاده از آزادى مى کنیم ؟ اگر سوء استفاده از آزادى کردیم ، از امتحان درست درنیامدیم و اگر استفاده صحیح کردیم از آزادى . مرضىّ خداست و انشاءالله خداوند نعمتش را حفظ مى کند به ما.
برادرهاى من ! برادرهاى من ! توجه داشته باشید، این نعمتى را که خدا به شما داده حفظش کنید. یـک نـعمتى به شما داده ، آن نعمت آزادى ، نعمت استقلال ، این نعمت را حفظش کنید و آن به این است کـه هـمـه بـا هـم دوسـت و رفـیـق و هـمـه بـا هـم بـیـن خـودتـان رحـیـم و بـر دیـگـران شـدیـد [باشید](5)
امانت الهى
ما الا ن آزاد هستیم . آزادى یک نعمت بزرگ الهى است . یا در این موقع که آزادهستیم ، ببینیم که از ایـن آزادى آیـا سوءاستفاده مى کنیم یا استفاده مشروع ؟ آزادى یک امانت الهى است که خداوند نصیب مـا کـرد، آیـا این امانتى که خداى تبارک و تعالى به ما داد و ما را آزاد کرد، با این آزادى چه مى کنیم ؟
آیـا آزادى را صـرف صلاح ملّت و اسلام مى کنیم ؟ یا آزادى را صرف جهاتى که برخلاف مسیر نهضت و برخلاف رضاى خداست ؟ الا ن ما همه در حیطه امتحان گذاشته شدیم . قشرهاى ملّت همه از روحـانـیون گرفته است تا دانشگاهى ، از نیروى هوائى گرفته است تا نیروى زمینى و تا نـیـروى دریایى ، بازارهاى اسلام ، سرحدات اسلام ، عشایر ایران همه ما الا ن آزادیم و در تحت امـتـحـان خـداوند ما را با این نعمت امتحان خواهد کرد. اگر ما آزادى را در مسیر خودش براى صلاح مـلّت ، بـراى صـلاح اسلام ، در خدمت کشور، از این آزادى استفاده کردیم ، از امتحان درست بیرون آمـده ایم و اگر خداى نخواسته آزادى را صرف کردیم برخلاف مسیر ملّت و اسلام ، حالا که آزاد شـدیـم خـودمـان را بـه هرج و مرج بکشیم ، حالا که آزاد هستیم به زیر دستان خودمان ظلم کنیم ، حـالا کـه آزاد هـسـتـیـم بـرخـلاف نـظـامـات اسـلامـى و بـرخـلاف نـظـامـات مـلى عـمـل کـنـیـم . هـرج و مـرج بپا کنیم چون آزاد هستیم ، تحت هیچ قاعده نباشیم تحت هیچ یک از قواعد اسلامى و ملى نباشیم ، اگر اینطور باشد، آزادى را سلب کردیم برخلاف مسیر ملّت و برخلاف مسیر اسلام . توجه داشته باشید که از این امتحان آبرومند بیرون بیاییم . اگر من طلبه وقتى آزاد شدم به رفقاى خودم ، به زیردستان خودم ، به دوستان خودم تعدى کردم ، برخلاف مسیر نـهـضـت عـمل کردم ، برخلاف مسیر ملّت عمل کردم ، من به این آزادى که خداى تبارک و تعالى داده اسـت خـیـانـت کرده ام . اگر شما برادرهاى نظامى من هم حالا که آزادى پیدا کردید بخواهید از این آزادى سـوء اسـتـفـاده کـنـیـد، بـر خـلاف مـسـیـر مـلّت ، بـرخـلاف مـسـیـر کـشـور عـمـل بـکـنـیـد، بـرخـلاف نـظـامـات مـقـرر عـمـل بـکـنـیـد، شـمـا هـم مثل من از این امتحان بیرون نیامدید و خداى نخواسته خیانت کردید. امانت خدا را حفظ کنید. به امانت خدا خیانت نکنید. شما آزادید، آزادى را صرف کنید در صلاح ملّت ، در صلاح کشور.(6)
آزادى در اسلام
اسلام منادى آزادى
مـا مـعـتقدیم که خالق و آفریننده جهان و همه عوالم وجود و انسان ، تنها ذات مقدس ‍ خداى تعالى اسـت کـه از هـمـه حـقـایـق مـطـلع اسـت و قـادر بـر هـمـه چـیـز اسـت و مـالک هـمـه چـیـز. ایـن اصـل بـه مـا مـى آمـوزد کـه انـسـان ، تنها در برابر ذات اقدس حق باید تسلیم باشد و از هیچ انسانى نباید اطاعت کند مگر این که اطاعت او اطاعت خدا باشد.
براین اساس هیچ انسانى هم حق ندارد انسان هاى دیگر را به تسلیم در برابر خود مجبور کند.
و مـا از ایـن اصـل اعـتـقـادى ، اصـل آزادى بشر را مى آموزیم که هیچ فردى حق ندارد انسانى و یا جـامـعه و ملتى را از آزادى محروم کند، براى او قانون وضع کند، رفتار و روابط او را بنا به درک و شـنـاخـت خـود کـه بـسـیـار نـاقـص اسـت و یـا بـنـا بـه خـواسـتـه هـا و امیال خود تنظیم نماید و از این اصل ما نیز معتقدیم که قانونگزارى براى پیشرفت ها در اختیار خـداى تـعـالى است ، همچنان که قوانین هستى و خلقت را نیز خداوند مقرر فرموده است و سعادت و کـمـال انسان و جوامع ، تنها در گرو اطاعت از قوانین الهى است که توسط انبیا به بشر ابلاغ شده است و انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادى او و تسلیم در برابر سایر انسان هاست . بـنـابـرایـن انـسـان بـایـد علیه این بندها و زنجیرهاى اسارت و در برابر دیگرانى که به اسـارت دعـوت مـى کـنـنـد قـیـام کـند و خود و جامعه خود را آزاد سازد تا همگى تسلیم و بنده خدا بـاشـنـد و از ایـن جـهت است که مقررات اجتماعى ما علیه قدرت هاى استبدادى و استعمارى آغاز مى شـود و نـیـز از هـمـیـن اصل اعتقادى توحید ما الهام مى گیریم که همه انسان ها در پیشگاه خداوند یـکـسـانـنـد، او خـالق هـمـه اسـت و هـمـه مـخـلوق و بـنـده او هـسـتـنـد، اصل برابرى انسان ها و این که تنها امتیاز فردى نسبت به فرد دیگر بر معیار و قاعده تقوا و پاکى از انحراف و خطاست .
بـنابراین با هر چیزى که برابرى در جامعه بر هم مى زند و امتیازات پوچ و بى محتوائى را در جـامعه حاکم مى سازد باید مبارزه کرد. البته این آغاز مساءله است میان یک ناحیه محدود از یک اصـل و اصـول اعـتـقـادى کـه بـراى تـوضـیـح و اثـبات هر یک از بحث هاى اسلامى دانشمندان در طول تاریخ اسلام کتاب ها و رساله هاى مفصلى نوشته اند.(7)
1 ـ اسلام و آزادى دو مفهوم مشترک
... بـراى خـدا و اسـلام داد زدیـد گـفـتـیـد مـا اسـلام را مـى خـواهـیـم ، آزادى مـى خـواهـیـم ، اسـتـقـلال مـى خـواهـیـم . حـکـومـت اسـلام ، حـکـومـت اسـلامـى هـمـیـن آزادى و اسـتـقـلال را بـه شـما مى دهد منتها شما تشریح کردید مطلب را والا حکومت اسلامى یعنى آزادى ، یعنى استقلال .(8)
مـا مـى خـواهـیـم کـه مـملکت را مستقل کنیم و به مردم هم آزادى بدهیم و حکومت جمهورى اسلامى هم یک جـمهورى است مانند سایر جمهورى ها و لکن قانونش قانون اسلامى است . اسلام یک دین مترقى و دمـوکـراسى به معناى واقعى است و آن رژیمى که ما مى خواهیم تاءسیس کنیم ، یک همچو رژیمى است و با این رژیم هائى که الا ن هستند تفاوت دارد.
احـکـام اسـلام احـکـامـى اسـت کـه بـسـیـار مـتـرقـى اسـت و مـتـضـمـن آزادى هـا و استقلال و ترقیات [است ](9)
دولت اسـلامى که ما مى خواهیم یک جمهورى است که به آراء ملّت درست مى شود و احکام اسلام هم در او اجـرا مـى شـود. قـانـون اسـاسـى هـمـان قـانـون اسـلام اسـت و قانون اسلام مسبب آزادى ها و دموکراسى حقیقى است و استقلال کشور را نیز تضمین مى کند.(10)
بیدار باشید ملّت بیدار باشید علماى اعلام ! خطباى عظام ! دانشگاهى ! بازارى ! کارگر! دهقان ! هـمـه بـیدار باشید و دشمن هاى خودتان را بشناسید. دشمن هاى اسلام را بشناسید. اگر اسلام نبود این ها که براى آزادى قلم فرسائى مى کنند، این جا نبودند، آزادى نداشتند. آزادى را اسلام به ما داد، قدر این آزادى را بدانید و قدر این اسلام را بدانید.(11)
2 ـ انگیزه قیام مردم
بیش از پنجاه سال است که شاه و پدرش با اسلام کینه توزى و دشمنى کرده اند، در هدم اسلام کـه تنها دینِ ضامنِ استقلال و آزادى کشور است کوشیده اند و تمام حقوق ملّت مسلمان ، تمام آزادى هـا و حـتـى حـقـوق اقـلیـت هـاى مـذهـبـى را نـیـز از مـیـان بـرده انـد، اسـتـقـلال کشور بکلى از میان رفته است و کشور را به سود خود و اربابانشان واژگون نموده اند. ما مى خواهیم و نیز مردم مى خواهند ریشه و عامل این فساد و تباهى را قطع کنند، بزرگترین عامل داخلى شخص شاه و خانواده اوست .
رها شدن از قید و بند بیگانگان ضامن استقلال و آزادى کشور است و قیام مردم براى این جهت است .(12)
آزادى در حکومت اسلامى
1 ـ اساس نظام اسلامى
اسـاس کـارِ یکِ جمهورى اسلامى تاءمین استقلال مملکت و آزادى ملّت ها و مبارزه با فساد و فحشا و تـنـظیم و تدوین قوانین است که در همه زمینه هاى اقتصادى ، سیاسى ، اجتماعى و فرهنگى ، با تـوجـه بـه مـعـیـارهـاى اسـلامـى ، اصـلاحـات لازم را بـه عـمـل آورد کـه ایـن اصـلاحـات بـا مـشـارکـت کـامـل هـمـه مـردم خـواهـد بـود و هـدفـش قـبـل از هـر چیز، از بین بردن فقر و اصلاح شرایط زندگى براى اکثریت قاطع مردم ماست که از همه جهت مورد ظلم واقع شده اند.(13)
2 ـ آزادى کامل و صریح
در یـک رژیـم اسلامى ، آزادى ها صریح و کامل خواهند بود. تنها آزادى هائى به ملّت داده نخواهد شـد کـه بـرخلاف مصلحت مردم باشد و به حیثیت فرد لطمه وارد سازد. حمایت عظیمى که ملت از چـنـد مـاه پـیش از ما به عمل مى آورد نشان مى دهد که مردم به قدر کافى افکار ما را درک کرده و مـتـوجـه آینده شده اند. همین حمایت ضمناً ثابت مى کند که این ملّت ـ که سعى کردند آن را از مذهب به وسیله وسوسه هاى مادى دور سازند ـ خوشوقت است که بار دیگر در راه آسمانى قدم نهد و روح واقعى خود را بازیابد.
مـا بـا حـیـف و مـیـل مـبارزه خواهیم کرد. ثروت هایى را که عده معدودى استفاده جو، ربوده اند، باز خـواهیم گرفت . شرایط زندگى افراد محروم را بهبود خواهیم بخشید و ملّت را در راه شرافت و فداکارى و به سوى ساختمان یک جامعه آزاد و نوین رهبرى خواهیم کرد.(14)
رژیـمـى کـه مـا مى خواهیم ، رژیم جمهورى اسلامى است و در اسلام آزادى به طور مطلق است مگر آنچه به حال ملّت و کشور ضرر داشته باشد و موجب مفسده اى باشد.(15)
3 ـ دمکراسى واقعى
اگـر چـنـانچه ما انشاءالله برسیم به اسلام ، برسیم به احکام اسلام ، بتوانیم قدرت داشته بـاشـیـم ، اسـلام را آن طـورى کـه هـسـت در خـارج پـیـاده بـکـنـیـم ، خـواهـیـد دیـد کـه هـیـچ یک از مـلل دنـیـا آن طورى که اسلام آزادى طلب است نیست . آن قدرى که اسلام درصدد این است که طبقه ضعیف را ملاحظه بکند و یک طبقه توحیدى درست بکند دیگران نیستند. آن دموکراسى که در اسلام است در سایر جاها نیست .(16)
4 ـ ارائه نقد و نظر
اسـلام دیـن مـسـتـنـد بـه برهان و متکى به منطق است و از آزادى بیان و قلم نمى هراسد و از طرح مـطـلب هـاى دیـگـر کـه انـحراف آن ها در محیط خود آن مکتب ها ثابت و در پیش ‍ دانشمندان خودشان شـکـسـت خـورده هـسـتـنـد، باکى ندارد. شما دانشجویان محترم نباید با پیروان مکتب هاى دیگر با خـشـونت و شدت رفتار [کنید] و درگیرى و هیاهو راه بیندازید که مى دانم نخواهید کرد و خود با آنان به بحث و گفتگو برخیزید و از دانشمندان اسلامى دعوت کنید با آنان در بحث بنشینند تا تـهـى بـودن دسـت آنـان ثـابـت شـود و اگر آنان با جنجال و هیاهو با شما مواجه شدند از آنان اعراض کنید و با خونسردى بگذرید که یکى از نقشه هاى آن ها آن است که شما را به درگیرى بـکشند و از آن استفاده ، استفاده هاى غیر مشروع کنند. ما با آزادى و منطق موافق ولى اگر توطئه و خـرابـکـارى بـاشـد، تـکـلیـف دیـگـرى داریـم و از خـداونـد متعال خواستارم که کار به آن جا نکشد.(17)
5 ـ اظهار عقیده
امـروز مـلت ایـران بدون گرایش به چپ و راست قیام نموده است و موفقیت هائى را به دست آورده اسـت که تمام خائنین داخلى و خارجى را به لرزه انداخته است و آنان در کمین اند تا هر آن ، چون گذشته شما را نابود گردانند، به همین جهت باید سعى کنید تا با اتحاد خویش جامعه اسلامى بوجود آورید، جامعه اسلامى که در آن همه آزادانه عقائد خود را ابراز دارند.(18)
6 ـ آزادى احزاب
سـؤ ال : آیـا فـکـر مـى کـنـیـد کـه گروه هاى چپ و مارکسیست که در ایران هستند، آزادانه فعالیت خواهند داشت ؟
جواب : اگر مضر به حال ملّت باشد جلوگیرى مى شود، اگر نباشد و فقط اظهار عقیده باشد مانعى ندارد.
سؤ ال : یعنى منظورتان این است که احزاب آزاد خواهند بود یا نه ؟
جواب : همه مردم آزادند، مگرحزبى که مخالف با مصلحت مملکت باشد.(19)
7 ـ اقلیتهاى مذهبى
همه اقلیت ها[ى ] مذهبى در اسلام محترم هستند و همه گونه آزادى براى انجام فرائض ‍ مذهبى خود دارند.(20)
آزادى در پناه اسلام
1 ـ تعالیم انبیاء
هـمـه مـظـاهـر تـمـدن را انـبـیـا قـبـول دارنـد لکن مهار شده ، نه مطلق و رها. شهوات را جلویش را نـگـرفـتـنـد، جـلوى اطـلاقـش را گرفتند، جلو رهائى و آزادى را گرفتند... آن آزادى که شما مى گـوئیـد کـه حـل شـده هـمـان اسـت کـه حیوانات در صدر خلقت آزاد بودند. انبیا آمدند این آزادى را جلویش را بگیرند و الا اصلش را مخالف نیستند، دعوت هم به آن کرده اند. این دعوت به ازدواج ، اینقدر تعریف از ازدواج ، براى این که هم ازدواج بشود هم انحراف نباشد. از این شهوات مطلق ، از ایـن مـراکـز فـسـاد و فـحـشـا انـبـیـا جـلوگـیـرى مـى کـنـنـد، نـه از اصل شهوت .(21)
2 ـ حکومت قرآن
اسـاس آن بـود کـه مـى خـواسـتـنـد قرآن حکومت کند در این کشور. موانع را برداشتند که حکومت ، حکومت اسلامى باشد، نه این که همه مقصد این بود که فقط آزاد باشیم . همه مقصد این بود که مستقل باشیم ؟
ایـران مـى خـواسـت کـه مـثـل مـمـلکـت مـثـلاً سـوئد بـاشـد؟ آزاد هـسـتـنـد، مـسـتقل هم هستند. اما اگر از قرآن در آن خبرى نباشد، باز هم چنین مى خواهد؟! ایرانى ها این را مى خواستند که قرآن باشد یا نباشد؟ اسلام باشد یا نباشد؟ ما آزاد باشیم ، ما آن جهت حیوانى مان ، آن جهت حیوانى مان اشباع بشود کارى به معنویات دیگر ما نداریم !! ایران جوان هاى خودش را بـراى ایـن داد؟ یـا ایـران مـتـحـول شـده بـود بـه یـک مـلّت صـدر اسـلامـى ، یـک جـوان هـایـى مـثـل جـوان هـاى صـدر اسـلام کـه شـهـادت را بـراى خودشان فوز مى دانستند مى گفتند شهید هم بشویم سعادتمندیم . مساءله این بود و مساءله این هست .(22)
قـشـرهـائى کـه به اسلام کار ندارند، گرچه به آزادى کار دارند، آزادى را مى خواهند اما آزادى به غیر اسلام ، ملّت ما توجه کنند که لااقل داخل این طور حزب ها نشوند.
شـمـا عـزیـزان خـودتان را براى اسلام دادید، حالا که عزیزها را دادید، به ضد اسلام بخواهید وارد بشوید، هدر مى دهید خون عزیزان خودتان را. توجه بکنید، این ها مى خواهند هدر بدهند خون شـمـا را. اجـتـمـاعـات ایـن ها بر ضد اسلام است . چند روز پیش ‍ اجتماع زیاد داشتند به بهانه و حرف هایشان بر ضد اسلام بود. با این ها همکارى نکنید. مسلمین با این ها همکارى نکنید. خودتان را از این ها دور نگه دارید. از این ها اجتناب کنید. این ها آزادى منهاى اسلام را مى خواهند این غیر از طریقه شماست ، شما اسلام را مى خواهید. ما اسلام را مى خواهیم که اسلام آزادى به ما بدهد، نه آزادى مـنـهـاى اسـلام . آن هـا استقلال منهاى قرآن را مى خواهند ما قرآن را مى خواهیم . ما اگر تمام آزادى ها را به ما بدهند، تمام استقلال ها را به ما بدهند و بخواهند قرآن را از ما بگیرند ما نمى خـواهـیـم . مـا بـیـزار هـسـتـیـم از آزادى مـنـهـاى قـرآن ، مـا بـیـزار هـسـتـیـم از استقلال منهاى اسلام .(23)
3 ـ اجراى احکام اسلام
بـسـیارند رژیم آزادمنشانه ، رژیمى که استقلال هم دارد، آزادى هم مى دهد اما یک آزادى مى دهد که بر وفق اسلام نیست . احکام ، احکام اسلام نیست . رژیم ، رژیم اسلام نیست . عدالت اسلامى به آن طـورى کـه در اسـلام اسـت نـیـسـت ، مـا هـمچو چیزى را نمى خواستیم و نمى خواهیم . حالا که ما مى گوئیم جمهورى اسلامى ، معنایش این نیست که فقط ما راءى به جمهورى اسلامى دادیم دیگر به بـاقـى کـارهاى دیگر کار نداریم . جمهورى اسلامى معنایش این است که همه مردم راءى بدهند یا اکـثـریـت راءى بـدهـنـد بـه ایـن که جمهورى لکن احکام ، احکام اسلام ، جمهورى که در او قانونش قـانـون اسـلام باشد. اگر یک جمهورى باشد که قانونش قانون اسلام نباشد، این آن نیست که ملّت ما مى خواهند و راءى بر آن دادند.(24)
4 ـ تحقق آرمانهاى اسلام
الا ن وقتى است که خداى تبارک و تعالى ما را امتحان مى کند. همین حالا، همین عصر ما الا ن بعد از این که انقلاب به پیروزى رسیده است تا حدودى ، الا ن وقتى است که ما در امتحان هستیم که حالا کـه مـا آزادى پـیـدا کردیم ، این آزادى را صرف چه مى کنیم . آزادى پیدا کردیم ، آزادى ، حالا من آزادم که هر کارى مى خواهم بکنم ؟! آزادم که به هر که مى خواهم اذیت بکنم ؟ آزادم که هر چه مى خـواهـم بنویسم ؟ ولو به ضد اسلام باشد، ولوو به ضد منافع مملکت باشد. این آزادى است ؟ ایـن را مـا مى خواستیم ؟ ما آزادى مى خواستیم یا آزادى در پناه اسلام ما مى خواستیم ؟ ما اسلام مى خـواستیم ، اسلام هم آزادى دارد اما آزادى بى بند و بارى نه ، آزادى غربى ما نمى خواهیم ، بى بـنـد و بارى است او. هر کس با هر که هر طورى مى خواهد، هر چه ، هر چه ، نیست اینطور. آزادى کـه مـا مـى خـواهـیـم ، آزادى در پـنـاه قـرآن مـا مـى خـواهـیـم . استقلال ما مى خواهیم ، آن استقلالى که اسلام به ما بدهد، آن که اسلام بیمه اش کند. تمام مقصد مـا اسـلام اسـت ، هـمه اسلام براى این که اسلام مبداء همه سعادت ها و همه قشرها را از ظلمات به نور مى رساند.(25)
مـسـیـر ما اسلام و اسلام مى خواهیم . ما آزادى که اسلام در آن نباشد نمى خواهیم . ما استقلالى که اسلام در آن نباشد نمى خواهیم . ما اسلام مى خواهیم . آزادى که در پناه اسلام است ، استقلالى که در پـنـاه اسـلام اسـت مـا مى خواهیم . ما آزادى و استقلال بى اسلام به چه دردمان مى خورد؟ وقتى اسـلام نـباشد، وقتى پیغمبر اسلام مطرح نباشد، وقتى قرآن اسلام مطرح نباشد، هزار تا آزادى باشد. ممالک دیگر هم آزادى دارند، ما آن را نمى خواهیم .(26)
من حجت را دارم تمام مى کنم بر ملت ایران . من مى بینم بدبختى هائى که از دست همین اشخاصى کـه فـریـاد آزادى مـى کـشـنـد بـراى ملت ایران ، من بدبختى را دارم مى بینم . بدبختى ملت ما آنـوقـتـى اسـت کـه ملت ما از قرآن جدا باشند، از احکام خدا جدا باشند، از امام زمان جدا باشند. ما آزادى در پـنـاه اسـلام مـى خـواهـیـم ، اسـتـقـلال در پناه اسلام مى خواهیم ، اساس مطلب اسلام است .(27)
5 ـ مصداق آزادى در حکومت اسلامى
مـن حـالا بـراى شـمـا مثال مى زنم از این آزادى و دموکراسى یک چیزى که تاریخ مى گوید و آن قـضـیـه حـضـرت امـیـر سـلام الله عـلیـه اسـت کـه در وقـتـى رئیـس و خـلیـفـه رسول الله بود و دامنه این ریاست عملى اش و سیاستش از حجاز تا مصر و تمام تقریباً بسیارى از آسـیـا، یـک مـقدارى حتى اروپا داشت ، همین شخص که رئیس یک همچو مملکت وسیعى بود و داراى همچو قدرتى بود و قاضى را هم خود خلیفه رسول الله تعیین مى کرد، وقتى یک اختلافى بین آن رئیـس و یـک یـهـودى حـاصـل شد، قاضى دعوت کرد او را به این که بیاید جواب بدهد او هم رفـت در مـحضر قاضى نشست . قاضى خواست به او احترام بکند، گفت نه یک نفر قاضى باید احترام از هیچ کس نکند و ما على السواء باید باشیم و بعد هم که قاضى حکم برخلاف او کرد، او تصدیق و قبول کرد.
مـن مـیـل دا رم کـه شـمـا که اطلاع دارید از همه حکومت ها و از همه جاها یک نمونه این طورى هم شما نـشـان بـدهـیـد در تـمـام ایـن حـکـومـت هـایـى کـه در دنـیـا از اول دنیا تا حالا حکومت ها بودند و شما لابد مطلع هستید، شما هم یک نمونه اینطورى به ما نشان بدهید، که آن از این اولى است .(28)
حدود آزادى
1 ـ رعایت قوانین اسلام
آقـایـانـى کـه اسـم از آزادى مـى آورنـد، چـه آقـایـانـى کـه داخل در مطبوعات هستند و چه قشرهاى دیگرى که فریادى از آزادى مى زنند، این ها آزادى را درست بیان نمى کنند یا نمى دانند.
در هـر مـمـلکـتـى آزادى در حـدود قـانـون اسـت ، در حدود قوانین آن مملکت است . مردم آزاد نیستند که قانون را بشکنند. معنى آزادى این نیست که هر کس برخلاف قوانین ، برخلاف قانون اساسى یک ملت ، برخلاف قوانین ملّت هم هر چه دلخواهش مى خواهد بگوید.
آزادى در حدود قوانین یک مملکت است . مملکت ایران مملکت اسلامى است و قوانین ایران قوانین اسلام است . در قانون اساسى زمان سابق هم این معنا که هر چه بر خلاف قانون اسلام باشد قانونى نـیـسـت و قـانـون بـایـد مـوافق با قوانین اسلام باشد، هست و هر قانونى که در ایران ، قانون اسـاسـى کـه در ایـران بخواهد قانونیت داشته باشد، نمى تواند قانونى باشد که برخلاف گفته پیغمبر اسلام ، برخلاف گفته قرآن باشد.
پـس آزادى کـه گـفته مى شود که مطبوعات آزادند، بیان آزاد است این ها معنایش این نیست که مردم آزادنـد کـه هـر کـارى مـى خـواهـند بکنند مثلاً آزادند دزدى بکنند، آزادند به فحشا بروند، آزادند مـراکـز فـحـشـا درسـت کنند. این آزادى ، آزادى غربى است ـ البته به استثناء دزدیش ـ این آزادى غـربـى اسـت که هر کس هر کارى دلش مى خواهد بکند ولو این که فحشا باشد، ولو این که یک کـارهـایـى بـاشد ناشایسته . این طور آزادى در ایران نمى تواند باشد، آزادى در حدود قانون باید باشد. قوانین اسلام را باید ملاحظه کرد، در چهارچوب قوانین اسلام ، در چهارچوب قانون اساسى ، بیان آزاد و بحث آزاد.(29)
آزادى مـعـنـایـش این نیست که بنشینید برخلاف اسلام صحبت کنید. آزادى در حدود قانون است ، دین کشور ما اسلام است ، آزادى در حدود این است که به اسلام ضرر نخورد. قانون اساسى ما دین را اسلام مى داند.(30)
آقـایـان مـى خـواسـتـنـد کـه بـعـد از انـقلاب هم خیلى با ملایمت رفتار کنند. آزاد کردند، مرزها را بـازگـذاشـتـنـد، آزاد کـردنـد همه را، قلم ها را آزاد کردند، گفتارها را آزاد کردند، احزاب را آزاد کـردنـد بـه خـیـال ایـن کـه ایـن هـا یـک مـردمـى هـسـتـنـد کـه لااقـل اگـر مـسلمان نیستند، آدم هستند، براى یک مملکتى که براى خود آن ها ملّت زحمت کشیده است ، لااقـل آن قـدر ادراک دارنـد کـه اگـر دوباره اوضاع برگردد، براى همه بد است لکن معلوم شد خـیـر، قـضـیـه ایـن حـرف هـا نـیـسـت و ایـن هـا عـمـال خـارجـى هـا هـسـتـنـد، حـالا یـا عـمـال آمـریـکـا هـستند یا عمال جاهاى دیگر هستند، حالا براى ملّت ماهیت این ها، ماهیت این نویسنده ها، ماهیت این احزاب ، ماهیت این الفاظ فریبنده بى معنا براى ملّت حالا روشن شد.
اسـلام اجـازه نـمى دهد که ما آزاد بگذاریم هرکس هر توطئه اى مى خواهد بکند. اگر ما الان دیگر انـقلابى رفتار کنیم ، نمى توانند بگویند که شما آزادى ندادید. ما آزادى دادیم ، سوء استفاده شـد و آزادى نـخـواهـیم دیگر داد. آزادى به آن معنا که این ها بخواهند خرابکارى بکنند، این آزادى نـخـواهـد داده شد. آزادى در حدودى که قوانین اقتضا کند، در حدودى که اسلام به ما اجازه مى دهد. اسـلام اجـازه نـمـى دهـد کـه ما آزاد بگذاریم که هر کس هر غلطى بخواهد بکند، هر توطئه اى مى خواهد بکند.(31)
این توهّم که حالا که جمهورى اسلامى شده است و هر کس خودش هر کارى مى خواهد بکند آزاد است ، ایـن درسـت نـیست . آزادى در حدود قانون است ، یعنى آن مقدارى که خداى تبارک و تعالى به ما آزادى داده اسـت در آن مقدار آزاد هستیم . آزاد نیستیم که فساد بکنیم . هیچ انسانى آزاد نیست که کار خـلاف عـفـت بـکـند. هیچ انسانى آزاد نیست که برادر خودش را اذیت بکند. این مقدار آزادى که خداى تـبـارک و تـعـالى بـه مـردم داده اسـت بیش از آن آزادى هایى است که دیگران داده اند آن ها آزادى غـیـرمنطقى داده اند و آزادى هایى که خدا داده است آزادى منطقى است ، همه چیزهائى را که آن ها داده انـد آزادى نـیـسـت ، آزادى بـایـد منطقى و طبق قانون باشد. بنابراین ما ـ از ـ آن چیزى را که مى خـواهـیم حکومت الله است ، مى خواهیم خدا و قرآن بر ما حکومت کند، ما هیچ حکومتى را جز حکومت الله نـمـى تـوانـیـم بـپـذیـریـم و هـیـچ دسـتگاهى را که بر خلاف قوانین اسلام باشد نمى توانیم بپذیریم و هیچ راءیى را که برخلاف راءى اسلام باشد، خواه راءى شخصى باشد و یا راءى گروهى و حزبى نمى توانیم بپذیریم . ما تابع اسلام هستیم .(32)
2 ـ اجراى مقررات نظام اسلامى
آزادى براى این نیست که هر کسى هر کارى مى خواهد بکند، قاچاق فروشى بکند، گرانفروشى بکند، سرحدات را به هم بزند، نظام را به هم بزند، جهات مقررات ملى و دولتى و اسلامى را مـلاحـظـه نـکـنـد، مـعـناى آزادى این نیست . آزادى در حدود مقررات است ، مقررات را باید حفظ کرد و کـسـى حق ندارد به شما تعدى بکند، شما آزادید و کسى حق ندارد شما را محدود کند لکن مقررات را باید همه حفظ بکنیم ، من که در این جا هستم و شما که در سرحدات هستید، باید مقررات را حفظ بـکنیم باید نظامات را حفظ بکنیم ، باید جهاتى را که مقرر شده براى ما و شما هم حفظ بکنیم تا انشاءالله این کشور را به سامان برسانیم .(33)
اگـر بـخواهند یک مملکتى محفوظ بماند باید ارتش روى دیسپلینى که دارد، محفوظ بماند، روى آن نـظـمـى که دارد روى نظم رفتار کند. اگر بخواهد به هم بریزد (حتى حالا من آزاد شده ام ، نـخـیـر زیـر بار کسى نمى روم ) نه ، این خلاف آن آزادى است که خدا مى خواهد. آزادى در حدود ضـوابـط است . (من آزادم حالا، من آزادم سیلى بزنم به ایشان ) نه آزاد نیستى . (من آزادم اطاعت از مثلاً، از فرماندارم نکنم ) نه این آزادى نیست .(34)
3 ـ کارهاى صحیح و مشروع
شـمـاهـا آزادید در کارهاى صحیح ، در دانشگاه بروید و هر کارى را که صحیح است بکنید و همه مـلّت در ایـن زمـیـنـه هـا آزادنـد امـا اگـر بـخـواهـنـد کـارى خـلاف عـفـت بـکـنـنـد و یـا مـضـر بـه حـال مـلّت ، خـلاف مـلیـت بـکـنـنـد جـلوگـیـرى مـى شـود و ایـن دلیل بر مترقى بودن است .(35)
سـؤ ال : در مـورد آزادى بـیـان و عقیده ، شما چه حدودى را در نظر دارید؟ آیا فکر مى کنید باید محدودیت هائى قائل شد یا نه ؟
جـواب : اگـر چـنـانچه مضر به حال ملّت نباشد، بیان همه چیز آزاد است . چیزهائى آزاد نیست که مضر به حال ملّت ما باشد.(36)
4 ـ نفى فساد و فحشاء
در اسـلام تـمـام آثـار تـجـدد و تمدن مجاز است مگر آن هایى که فساد اخلاق بیاورند، فساد عفت بـیـاورنـد. اسـلام آن چـیـزهـایى را که مخالف با مصالح ملّت بوده است ، آن ها را نفى کرده ، آن هایى که موافق با مصالح ملت است ، آن ها را اثبات کرده است .(37)
اسلام جلوى شهوات را مى گیرد، اسلام نمى گذارند که لخت بروند توى این دریاها شنا کنند، پـوسـتـشـان را مـى کـنـد بـا زن هـا لخـت بـرونـد آن جـا و بـعـد زن هـا لخـت بیاند توى شهرها، مـثـل کـارهـائى کـه در زمـان طـاغـوت مـى شد همچو کارى اگر بشود، پوستشان را مردم مى کنند، مـسـلمـانـنـد مـردم ، نـمـى گـذارنـد زن هـا و مـردهـا بـا هـم داخل هم بشوند و توى دریا بریزند و به جان هم بیفتند. تمدن این ها، این است . این ها از تمدن ایـن را مـى خـواهـند. این ها از آزادى این ها را مى خواهند، آزادى غربى مى خواهند و آن این است زن و مـرد با هم لخت بشوند و بروند توى دریا بروند توى ـ نمى دانم ـ جاهاى دیگر شنا کنند. این تـمـدنـى اسـت کـه آقـایـان مـى خـواهـنـد، ایـن تـمـدنـى اسـت کـه در رژیـم سـابـق تـحـمـیـل بـر مـمـلکت ما شد که بعد از این که مى رفتند زن و مرد در دریا، زن ها همانطور لخت و همانطور لخت مى آمدند توى شهر، مردم هم جراءت نمى کردند حرف بزنند. امروز اگر یک همچو چـیـزى بـشود این ها را ما خواهم تکلیفشان را معین کرد. تمدن هاى این ها این است و آزادى که آن ها مى خواهند همین است . اینجور آزادى . بروند قمار کنند و با هم لخت بشوند و با هم چه بشوند و این آزادى .
آزادى در حدود قانون است ، اسلام از فسادها جلو گرفته و همه آزادى ها را که مادون فساد باشد داده ، آنـى کـه جـلو گـرفـتـه فـسـادهـاسـت کـه جـلویش را گرفته است و ما تا زنده هستیم نمى گذاریم این آزادى هائى که آن ها مى خواهند تا آن اندازه اى که مى توانیم آن آزادى ها تحقق پیدا کند.(38)
آزادى زن
1 ـ اسلام پایه گذار آزادى زن
دولت اسـلامـى قهقراگرا نیست و با همه مظاهر تمدن موافق است ، مگر آنچه که به آسایش ملّت لطـمـه وارد آورده و بـا عـفت عمومى ملّت منافات داشته باشد. اسلام با آزادى زن نه تنها موافق است ، بلکه خود پایه گذار آزادى زن در تمام ابعاد وجودى زن است .(39)
2 ـ حضور در ارکان نظام اسلامى
سؤ ال : نقش زن در حکومت اسلامى آینده چیست ؟
جـواب : زنـان آزاد هـستند در بسیارى از امور شرکت کنند. آزادى به معناى واقعى ، نه آن طور که شاه مى خواست .(40)
سـؤ ال : نـقـش زنـان در حکومت اسلامى چگونه خواهد بود؟ آیا مثلاً در امور کشور هم شرکت خواهند داشت براى مثال وکیل و وزیر خواهند شد؟ البته اگر استعداد و لیاقتى نشان دهند.

جـواب : در مـورد اینگونه مسائل ، حکومت اسلامى تکالیف را معین مى کند و الا ن وقت اظهار نظر در این زمینه ها نیست . زنان همچون مردان در ساختن جامعه اسلامى فردا شرکت دارند، آنان از حق راءى دادن و راءى گـرفـتـن بـرخوردارند. در مبارزات اخیر ایران ، زنان ایران نیز سهمى چون مردان دارند.
مـا هـمـه گونه آزادى را به زن خواهیم داد، البته جلوى فساد را مى گیریم و در این مورد دیگر بین زن و مرد فرقى نیست .(41)
زنـان هـمـانطور که قبلاً گفتم ، مى توانند در ارتش باشند. آنچه اسلام با آن مخالف است و آن را حـرام مـى دانـد فـسـاد اسـت ، چـه از طـرف زن بـاشـد و چـه از طـرف مـرد فـرقـى نـمـى کند.(42)
3 ـ حفظ شخصیت والاى سیاسى اجتماعى
تـبـلیـغات سوء شاه و کسانى که با پول شاه خریده شده اند چنان موضوع آزادى زن را براى مردم مشتبه کرده اند که خیال مى کنند اسلام آمده است که فقط زن را خانه نشین کند.
چـرا بـا درس خـوانـدن زن مخالف باشیم ؟ چرا با کار کردن او مخالف باشیم ؟ چرا زن نتواند کـارهـاى دولتى انجام دهد؟ چرا با مسافرت کردن زن مخالفت کنیم ؟ زن چون مرد در تمام این ها آزاد اسـت . زن هرگز با مرد فرقى ندارد. آرى در اسلام زن باید حجاب داشته باشد ولى لازم نیست که چادر باشد بلکه زن مى تواند هر لباسى را که حجابش را بوجود آورد اختیار کند. ما نمى توانیم و اسلام نمى خواهد که زن به عنوان یک شى ء و یک عروسک در دست ما باشد اسلام مى خواهد شخصیت زن را حفظ کند و از او انسانى جدى و کارآمد بسازد.
ما هرگز اجازه نمى دهیم که زنان فقط شیئى براى مردان و آلت هوسرانى باشند.
اسـلام سـقـط جنین را حرام مى داند و در ضمن عقد و ازدواج زن مى تواند حق طلاق را براى خودش بـوجـود آورد. احـتـرام و آزادى کـه اسـلام بـه زن داده اسـت ، هـیـچ قـانـونـى و مـکـتـبـى نداده است .(43)
در مـورد ازدواج ، اسـلام آزادى در انـتـخـاب شـوهـر را بـه زن داده اسـت ، هـر زنـى مـى تواند هر شـوهرى را که مایل باشد اختیار نماید (البته در چهارچوب قوانین اسلام ). اسلام با سقط جنین مخالف است و آنرا حرام مى داند.(44)
مـن شـنـیـدم بـعضى از زن ها در جایى مى گویند. خوب ! این چه تحولى است ؟ پیشتر چه بود؟ مـسـاءله زن چـه بـود در ایـران ؟ انـسـان حـیا مى کند که بگوید، آن اسمش آزادى بود! این اسمش اخـتـنـاق اسـت ! آن آزادى بـود کـه هـر چـه دلشـان مى خواهد، هر چه انجام بدهند، به هر نحوه اى بـاشـد! و ایـن اخـتـنـاق اسـت !؟ براى این که زن ها خودشان آزادند که خدمت کنند، آزادند که پشت جبهه باشند، آزادند که درس بخوانند، آزادند که چه بکنند، این اسمش اختناق است ! آنها اختناق را مـى گـویـنـد، یـعـنـى نـمـى گـذاریـد کـه زن هـا بـه طـورى عمل کنند که ملّت را فلج کنند.(45)
مطبوعات
قلمرو مطبوعات و رسانه هاى جمعى
1 ـ مربیگرى
باید مطبوعات در خدمت کشور باشند، نه بر ضد انقلاب کشور. مطبوعاتى که بر ضد انقلاب کـشـور هـسـتـنـد ایـن هـا خـائن هـسـتـنـد. مـطـبـوعـات بـایـد مـنـعـکـس کـنـنـده آمـال و آرزوى مـلّت باشند، مسائلى که ملّت مى خواهند، آن ها را منعکس بکنند، البته آزادند که یک مطلب دیگرى هم که کسى مى گوید منعکس کنند لکن در توطئه آزاد نیستند. ما از بعضى مطبوعات تـوطـئه مـى فهمیم براى این که مى بینیم که مسائلى که به ضد انقلاب است با آب و تاب و بـا تـفـسیر و طول مى نویسند، مسائلى که وفق انقلاب است یا نمى نویسند یا با اشاره رد مى شـونـد. ایـن طـور مـطـبـوعات مورد قبول ملّت نیست و مردم نمى خرند یک همچو روزنامه هایى را و اگر گفته بشود بهشان که این روزنامه این طور است ، مردم خودشان نمى خرند. مردم آزادند در ایـن کـه نـخـرنـد چـنـیـن روزنـامـه اى را، وقـتـى روزنـامـه خـریـده نشد روزنامه بسته مى شود، هـمـانـطـورى کـه بعضى روزنامه ها وقتى مردم نخریدند خودش بسته مى شود. شما از این به بعد توجه به این معنا داشته باشید که به روى همین مسیر ملّت رفتار کنید، همانطورى که ملّت دارد مى رود رفتارکنید نه این که به اسم آزادى قلم برخلاف مسیر ملّت مشى بکنید.
آن هـایـى که ، بعضى از این کسانى که جزء هیاءت تحریریه اند و مى دانید که این ها اصلاح نـمـى شـونـد و ایـن هـا نـمـى تـوانـنـد اصـلاح بـشـونـد، ایـن هـا عـمـال غـیـر هـستند، این ها مى خواهند دست اجانب را باز به مملکت ما باز بکنند، آن ها را باید کنار بـگذاریم و نویسنده زیاد است ، نویسنده دیگرى وارد کار بشود. در هر صورت تمام رسانه ها مربى یک کشور هستند، باید تربیت کنند کشور را، افراد یک کشور را و باید خدمت کنند به ملّت .(46)
2 ـ خدمت به کشور
مـطـبوعات ، سینما، تلویزیون ، رادیو، مجله ها، همه این ها براى خدمت به یک کشور است ، این ها باید در خدمت باشند، نه این که هر کس پا شود و یک مجله اى درست کند و هرچه دلش بخواهد در آن بـاشـد و هـر عکسى بهتر مشترى داشته باشد توى آن بیندازد. عکس هاى مهیج ، عکس هاى مهوّع در آن بـیـنـدازد کـه مشترى هایش زیاد بشود آنوقت اسمش مطبوعات است و ـ عرض مى کنم ـ صاحب قـلم است و آزادى هم مى خواهد!! باید دید تو چه مى کنى ، چه خدمتى دارى به این مملکت مى کنى ، با قلمت دارى چه مى کنى ؟ با قلمت بچه هاى ما را دارى به باد فنا مى دهى یا تربیت مى کنى ؟(47)
مجله باید در خدمت کشور باشد، خدمت به کشور این است که تربیت کند، جوان تربیت کند، انسان درست کند، انسان برومند درست کند، انسان متفکر درست کند تا براى مملکت مفید باشد. مجله باید وقـتـى کسى بخواند، ببیند، اگر عکس دارد، عکسى باشد که تهییج کند براى این که مقابله با دیـگـران بـکـنـد. اگـر مـطـلبـى دارد، مـطـلبـى بـاشـد کـه بـسـیـج کـنـد ایـن را بـراى حـفـظ اسـتـقـلال خـودش ، بـراى حفظ آزادى خودش ، براى حفظ مملکت خودش . اگر مجله ، این مجله است ، مجله اسلامى است و مجله جمهورى اسلامى .(48)
3 ـ احترام به مقررات اسلام و ضوابط مطبوعاتى
مطبوعات در عین حال که یک مؤ سسه محترم و بسیار مؤ ثرند لکن باید روى موازین مطبوعاتى و خدمت به ملّت رفتار کنند.
آزادى قـلم و آزادى بـیـان مـعـنـایـش ایـن نـیـسـت کـه کسى بر ضد مصلحت کشور قلمش آزاد است که بـنویسد، برخلاف انقلابى که مردم خون پایش داده اند بنویسد، همچو آزادى صحیح نیست . قلم آزاد اسـت کـه مـسائل را بنویسد لکن نه این که توطئه بر ضد انقلاب بکند. بیان آزاد است که مـطـالبـى اگـر دارد بـنـویـسـد آن هم مطالبى که به او داده مى شود، از همه اشخاص بنویسد بـدون تـوطـئه . وقتى ما دیدیم که در یک روزنامه اى از یک اشخاصى مطالب نوشته مى شود که این ها عمّال اجانب هستند و مى خواهند مملکت ما را باز به خرابى بکشانند، از آن طرف مقالاتى و مـطـالبـى کـه راجـع بـه مـسـائل نـهـضـت اسـت ، راجـع بـه مـسـائل اسلام است ، یاتحریف مى شود یا نوشته نمى شود، اینطور مطبوعات را ما نمى توانیم بـرایـش احـتـرام قـائل بـشـویـم . بـراى مـطـبـوعـاتـى مـا احـتـرام قائل هستیم که بفهمد آزادى بیان و آزادى قلم یعنى چه .(49)
سوء استفاده مطبوعات از آزادى
1 ـ غرض ورزى
تـوئى کـه حـالا قـلم بـه دسـت گرفته اى و براى همه مى نویسى ، از همه ارگان ها انتقاد مى کنى ، آزادى ، ولى آیا شما در سه سال پیش از این مى توانستى قلم را دست بگیرى و یک کلمه راجع به یکى از این ارگان ها صحبت کنى ؟ قلمت را مى شکستند و پدرت را درمى آوردند.
شـمـا قـدر آزادى را نـمـى دانـیـد. الا ن آزادى پـیـش بعضى از اشخاص ملعبه شده است که هر چه دلشان مى خواهد باید بنویسند و هر چه دلشان مى خواهد باید بگویند.(50)
2 ـ خیانت
در بـعـضى مطبوعات مى بینیم که این ها از آزادى سوء استفاده مى کنند به گمان این که یا به خـیـال ایـن کـه آزادى است مى خواهند از مردم آزادى را سلب کنند. این مردم با این زحمتى که در این سـالهـاى طـولانـى کـشـیـده انـد و بـا ایـن خـون هـائى کـه در ایـن دو سال اخیر داده اند مى خواهند آزاد باشند، بعضى مطبوعات مى خواهند این ها را ازشان سلب آزادى بکنند، به اسم آزادى قلم بر خلاف مسیر ملّت عمل بکنند. دست اشخاصى که مى خواهند اختناق در ملت ایجاد بکنند، مى خواهند چپاولگرى کنند، بعضى مطبوعات دست آن ها را دارند باز مى کنند و این معنى آزادى نیست این معنى خیانت است .
ایـن کـه داده مـى شود به ملّت آزادى است ، نه خیانت ، آزادى قلم است ، نه خیانت قلم ، آزادى بیان است ، نه بیان خائنانه .(51)
3 ـ پخش شایعات
مـن اربـاب جـرایـد و رسانه ها و گویندگان را نصیحت مى کنم که دست از این شایعه افکنى ها بردارند و مسائل بیهوده و مطالب دروغ را براى زیاد شدن تیراژ پخش ‍ نکنند که اگر احساس تـوطـئه و فـسـاد شـود، مـلّت بـا آن هـا بـه طـورى دیـگـر عمل مى کنند. از آزادى سوء استفاده نکنید و مسیر ملّت را رها ننمائید و از بزرگ نشان دادن وقایع کوچک بپرهیزید که صلاح ملک و ملّت در آن است .(52)
4 ـ حرکت در مسیر دشمنان
آن ها در خارج نشسته اند و به ما مى خندند که ما احزاب را وادار کردیم که به جان هم بیفتند.
هـرکـس بـراى دیـگرى حرف مى زند. شما روزنامه ها را که مى خوانید مى بینید که در روزنامه زیاد این به چشمتان مى خورد که این به او بد مى گوید، این به او بد مى گوید. حالا که قلم آزاد شـد بـایـد ایـنـطور باشد که هر کس به دیگرى هر چه دلش بخواهد بگوید و هر کس به دیـگـرى کـارى بـکند که این مملکت از نظم بیرون برود، از نظام بیرون برود، این معناى آزادى اسـت ؟ آن آزادى کـه در مـمـالکـى که ما را مى خواهند بخورند هست ، اینطورى است ؟ اگر اینطور بود، انسجام را پیدا نمى کردند، این ترقیات را پیدا نمى کردند.
آن هـا بـا اسم آزادى که در این مغز این جوان ها مى اندازند، با اسم آزادى مى خواهند شما را تحت حمایت خودشان قرار بدهند و آزادى را از شما سلب بکنند، آن ها دارند مى فهمند چه مى کنند. به اسم این که انقلاب کردید آزادید دیگر، آزادند دیگر، تو به او بد بگو، او به او بد بگوید، او قـلم بـردارد و به ضد تو بگوید، تو قلم بردار به ضد او بگو، آن ها مى دانند دارند چه مـى کـنـند، مى خواهند آزادى شما را با آزادى سلب کنند، آزادى ناسالم در شما ایجاد کنند و آزادى حقیقى را از شما بگیرند و یک روزى همه ما باز گرفتار یک همچو مسائلى بشویم یا بدتر از آن .
بـایـد دانشمندها، روحانیین ، خطبا، سران لشگر، سران ژاندارمرى مردم را آگاه کنند، جوان ها را آگاه کنند که دارند گول مى خورند، دارید به یک راهى مى روید که راه دشمنتان است گولتان زدند.(53)
5 ـ توطئه ، تحریک و تضعیف
مـا در طـول پـیروزى انقلاب گوشزد کردیم که آزادى مطبوعات مورد نظر ماست لیکن از خیانت و تـوطـئه بـه طور جدى و بدون اغماض جلوگیرى مى شود. مطبوعاتى که توطئه گر و مخالف مـسـیـر مـلّت نـبـاشـند، پس از تحقیق آزاد خواهند بود. دادستان هاى دادگاه ها موظفند که بار دیگر رسـیـدگى به مطبوعات و حال نویسندگان آن ها را بر عهده گیرند و هر یک از مطبوعات را که توطئه گر و مخالف مصالح ملّت و کشور ندانستند، اجازه نشر دهند و از نشریات مخالف مصالح مـلّت و کـشـور جـدّاً جلوگیرى کنند... مطبوعات موظفند از تیترهایى که موجب تحریک و یا تضعیف مـردم مـى شود و یا مخالف واقع است خوددارى کنند و خود را با مسیر انقلاب تطبیق دهند و نیز از درج مـقـالاتـى کـه مـضـر بـه انـقـلاب و موجب تفرقه مى شود خوددارى کنند که این خود توطئه محسوب مى شود.(54)
روشنفکران و آزادى
خودباختگى در برابر مظاهر غرب
ایـن قـشـرهـاى روشـنـفکر و این قشرهاى آزادى طلب را ـ به این زودى نمى شود که این ها ـ از آن مـحتوائى که در شان 50 سال ، 30 سال ، 20 سال تزریق شده است و تهى کردند خودشان را از خـودشان ، خودشان از خودشان غافل شدند، به این زودى نمى شود اصلاحش کرد. یک فرهنگ تـازه مـى خـواهـد، یـک فـرهـنـگ مـتـحـول مـى خـواهـد کـه حـالا از اول بـچه هاى ما را بار بیاورند به یک فرهنگ انسانى ، اسلامى ، استقلالى . یک فرهنگى که مال خودمان باشد که این بچه از اول بار بیاید به این طور که من خودم هستم که سرنوشتم را مى توانم دستم بگیرم هى تو گوشش نخوانید که فرهنگ ـ نمى دانم ـ اروپا و آمریکا. هى تو گـوش هـا خـوانـدنـد ایـن را، هـمـه چـیـز بـایـد از آن جـا باشد، همه چیز ما وابسته باید باشد، اخـلاقـمـان هـم باید وابسته باشد، وقتى هم که آزادى مى خواهیم یک آزادى غربى مى خواهیم ، ما باید غربى باشیم ، یک آزادى مى خواهیم که همان شبیه آزادى غرب باشد.(55)
استنباط غلط از آزادى
مـن از شـمـا جـوان هـا متشکرم که آمدید از نزدیک با هم ملاقات کنیم و درد دلمان را بگوئیم . زیاد است ، درد دل ها زیاد است . ما از سرنیزه ها و مسلسل ها و این ها فارغ شدیم . سر قلم ها حالا ضد مـاسـت ، قـلم هـا بـه جـاى نـیـزه هـا آمـده اسـت . مـقـاله هـا بـه جـاى مسلسل ها، حالا به روى اسلام بسته شده است .
الان مـا گـرفـتـار سـر نـیـزه نـیـسـتـیـم ، مـا گـرفـتـار قـلم هـسـتـیـم ، اهل قلم . ما گرفتار روشنفکرها هستیم .
ما گرفتار آزادى خواه ها که آزادى را نمى دانند چى است هستیم . یعنى چه آزادى . ما الان گرفتار ایـن هـا هـسـتـیـم و مـن امـیـدوارم کـه بـیـدار بـشـود یـک وقـت مـلّت مـا، یـک وقـت آزادى خـواه هاى ما هم بـیـداربـشـونـد، از ایـن غـربـى بـودن بـیرون بیایند، توجه بکنند به خودشان ، خودشان را مستقل قرار بدهند.(56)
اجراى طرحهاى ابرقدرتها
این ها که آزادى مى خواهند، این ها که مى خواهند جوانهاى ما آزاد باشند قلمفرسایى مى کنند براى آزادى جـوانـهـاى مـا، چـه آزادى را مـى خـواهند؟ مى خواهند جوانان ما آزاد بشوند، قمارخانه ها باز باشد به طور آزاد، مشروبخانه ها باز باشد به طور آزاد، عشرتخانه ها باز باشد به طور آزاد، هـروئیـن کـش هـا ـ بـاز باشد ـ آزاد باشند، تریاک کش ها آزاد باشند، دریاها آزاد باشند و درهـا بـاز بـراى جـوانـهـا. جـوان هـاى مـا آزاد بـاشـنـد و هـر مـفـسـده اى را بـخـواهـنـد عـمـل کـنند، به هر فحشا که مى خواهند کشیده شوند. این چیزى است که از غرب دیکته شده است . ایـن چـیـزى اسـت کـه مـى خـواهـنـد جـوانـان مـا کـه مـى شـود در مـقـابـل آن هـا بـایـسـتـند، جوانان ما را بى خاصیت کنند... این دمکرات مآب ها که مى گویند باید آزادى باشد، به هیچ وجه نباید جلوى هیچ چیز را گرفت ، این ها الهام مى گیرند از ابر قدرت هـا، بـا آن هـا مـى خـواهند ما را غارت کنند و جوانهاى ما بى تفاوت باشند.... شما روشنفکرها مى خـواهـیـد که ما به هزار و چهار صد سال قبل برنگردیم . شما مى ترسید که اگر ما جوانان را مثل هزار و چهارصد سال قبل تربیت کنیم که با جمعیت کم دو امپراطورى بزرگ را به باد داد. ما مـرتـجـع هـسـتـیـم ، شـمـایـى کـه مـى خـواهـیـد جـوانان ما را به تعلیمات غربى بکشید، نه آن تـعـلیـماتى که خودشان دارند، آن تعلیماتى که براى ممالک استعمارى دارند، شما روشنفکر هـسـتـیـد! شـمـا کـه آزادى مى خواهید، آزادى همه چیز، آزادى فحشا، همه آزادى ما را مى خواهید، شما روشنفکر هستید!
آزادى که جوانهاى ما را فاسد کند، آزادى که راه را براى مستکبرین باز کند، آزادى که ملّت ما را تـا آخـر بـه بـند مى کشد، شما این آزادى را مى خواهید و این دیکته اى است که از خارج به شما شده است .
شـمـا حـدود آزادى را، بـراى آن چیزى قائل نیستید. شما بى بند و بارى را آزادى مى دانید. شما فـسـاد اخـلاق را بـه آزادى مـى دانـیـد. شـمـا فـحـشا را آزادى مى دانید. ما شما را آزاد گذاشتیم و خودتان را به فحشا کشیدید، به بدتر از فحشا کشیدید، آبروى خودتان را بردید پیش ملّت . مـا شـمـا را آزاد گـذاشـتـیم و قلم هاى مسموم شما توطئه گران ، مملکت ما را مى خواست به باد بدهد.(57)
ترویج آزادى غربى
این روشنفکرها و نویسنده ها و آزادیخواه ها ـ نه همه شان ، بسیارشان ـ یا توجه به این ندارند کـه ایـن بـرنـامـه ها و آزادگذاشتن این جوان ها و این دخترها و این پسرها براى این که هر کارى دلشـان مى خواهد بکنند، این چه به سر این مملکت مى آورد، یا توجه ندارند، یا مى دانند و اجیر هستند، دنبال همان هستند. فریاد مى زنند اى آزادى از بین رفت ، اى آزادى . خوب آزادى از بین رفت ، چه شد؟ شرابخانه ها محدود شده یا گرفته شده ؟ مراکز فحشا را جلویش را گرفتند؟ ـ حالا تـمامش هم باز معلوم نیست ، من نمى دانم حالا پاکسازى شده یا نه ـ دیگر نمى گذارند این دختر و پسر تو دریا بروند لخت بشوند با هم چه بکنند؟
ایـن هـا آزادى را ایـن مـى دانـنـد و هـمـان آزادى مـى دانند که از غرب دیکته شد براى ما، نه پیش ‍ خـودشـان ، پیش خودشان اگر اینطور بود، این ترقیات مادى را نمى کردند. دیکته شده براى مـمـالک اسـتعمارى این نحو آزادى ها، این آزادى ها، آزادى هاى وارداتى است و این بى انصاف هاى طـرفـدار بـه قـول خـودشـان حـقـوق بـشـر و ایـن بـى انـصـاف هـاى بـه قـول خـودشـان نـویـسـنـده ـ هـمـه شـان را نـمـى گـویـم ، بعضى شان ـ و این بى انصاف هاى آزادیخواه این نحو آزادى را براى ما تبلیغ مى کنند و تاءکید مى کنند، آزادیى که مملکت ما را به تباهى مى کشد.(58)
ما ها الان خودمان را گم کردیم ، مفاخر خودمان را الا ن گم کردیم ، مآثر خودمان را گم کردیم ، تا این گم شده پیدا نشود شما مستقل نمى شوید. بگردید پیدایش کنید، بگردید شرق را پیدا کـنـیـد. تا ما اینطور هستیم ، تا نویسنده هاى ما آن طور است ، تا روشنفکرهاى ما آن طور فکر مى کنند، تا آزادیخواهان ما آن طور آزادى غربى را مى خواهند، همین است که هست .
فـریـاد مـى زنـنـد کـه ـ ما ـ اختناق است . اختناق است ، آزادى نیست . چه شده است که آزادى نیست ؟ نـمـى گـذارنـد ایـن آخـونـدهـا زن هـا و مـردها با هم توى دریا بروند بغلطند. این آخوندها نمى گـذارنـد که این جوان هاى ما آزاد باشند بروند در مشروبخانه ها و در قمارخانه ها و در فحشا فـرو بـرونـد. آزادى نـیست . این ها نمى گذارند که رادیو و تلویزیون ما زن هاى لخت را نشان بـدهـد و آن وجـه وقـیـح را، فـضـیـح را، قـبـیـح را و بـچـه هـا و نـوجـوان هـاى مـا را مشغول کند.
این یک آزادى وارداتى است که از غرب آمده است . آزادى استعمارى است . یعنى ، ممالک مستعمره را دیـکـتـه کـردنـد بـه آن هائى که خائن به مملکت هستند به این که ترویج این آزادى ها را بکنید. آزادنـد کـه هـروئیـن بـکـشـنـد، چـه بـکـنـند، آزادند که افیون بکشند، آزادند که به قمارخانه ها بروند، آزادند که به عشرتخانه ها بروند.(59)
آزادى غربى
شاخصه هاى آزادى غربى
1 ـ بى دینى
اشـخـاصـى که اسلام را کارى به آن ندارند، روحانیت را هم هیچ کارى به آن ندارند، مى خواهند یـک مـمـلکـت غـربـى درسـت کـنـند براى شما، آن هائى که حسن نیت دارند، نیت سوء ندارند و نمى خـواهـنـد دوباره رژیم برگردد، با او هم بد هستند. این ها مى خواهند یک مملکت غربى براى شما درسـت کـنند که آزاد هم باشید، مستقل هم باشید، اما نه خدائى در کار باشد و نه پیغمبرى و نه امام زمانى و نه قرآنى و نه احکام خدا، نه نمازى و نه هیچ چیز.(60)
2 ـ بى بند و بارى و اهانت
شما یک موجود نامحدود هستید. اگر این نامحدودى در طرف حیوانیت صرف شد، یک حیوان نامحدود، یـک حـیـوانـى که با سایر حیوانات فرق دارد، حیوانات دیگر شهواتشان محدود است ، آمالشان مـحـدود اسـت ، ایـن انـسـان نـامـحـدود اسـت ، اگـر بـه هـمـیـن حـال حـیـوانـیـت بـاشـد و دنـبـال هـمـیـن کـارهـاى حـیـوانـى ، دنـبـال هـمـیـن شـهـوات ، دنـبـال هـمـیـن آمـال و آرزوهـاى حـیـوانـى کـه هـمـه ایـن آمـال و آرزوهـائى کـه مـربـوط بـه طـبـیـعـت اسـت ، تـمـام آمـال و آرزوهائى که مربوط به امور طبیعى است ، حیوانى است ، اگر به این حد باقى بماند، این تا آخر حیوان است . این جا صورتش ، صورت انسان است وقتى این پرده برگشت و آن عالم پـیـدا شـد، صـورتـش هـم یـک صـورت دیگر مى شود. همچو نیست که به صورت انسانیت آن جا مـحـشـور بشود. اگر انسان این جا شد، آن جا انسان است ، اگر کسى در این جا توانست خودش را انـسـان بـکـنـد، آن جـا کـه بـرود، آن جـا انـسـانـیـتـش بـه طـور کـمـال و آن طـورى کـه چـشـم هـاى ایـن عـالم نـمـى تـوانـد او را بـبـیـنـد، بـه طـور کـمـال در آن جـا تـحـقق پیدا مى کند و اگر چنانچه نتواند این کار را بکند، مهار را رهاکند، خوب بسیارى هستند که مهار ندارند، رها هستند، آزادند.
این آزادیى که غربى ها مى خواهند همین است . آزادند هر چه مى خواهند، هر کارى مى خواهند بکنند. ظـلم بـکنند آزاد است ، شهوات غیر مشروع آزاد است ، بدگوئى به هر کس آزاد است ، قلمفرسائى بـه ضـد هـر کـس آزاد اسـت . اگر این آزادیى که همین غیر محدود بودن این قسم حیوان ، این حدى نـدارد بـراى خـودش . آزادیـش را حـدى قـائل نـیـست . هر جا جلو برود باز در این آزادى مى خواهد جلوتر برود.(61)
ایـن هـائى که فریاد از آزادى مى زنند، این ها غربزده اند، آزادى غربى مى خواهند. این ها که دم از دمـکـراسـى مـى زنـند، این ها همان دمکراتیک غربى مى خواهند، آزادى غربى را مى خواهند یعنى بى بند و بارى .
در غـرب هـر چه شده است ما هم باید تبع آن ها باشیم ، این ها جزو غربزده ها هستند. روزنامه ها آزادنـد مـطـالب بـنـویـسند، مسائل بنویسند، اما آزاد هستند که اهانت به مثلاً مقدسات مردم بکنند؟! آزادند که فحش به مردم بدهند؟! آزادند که تهمت به مردم بزنند؟
هـمـچـو آزادى نـمـى تواند باشد، آزادى توطئه نمى تواند باشد. اگر روزنامه اى فرضاً (من نـمـى خـواهم یک روزنامه اى را بگویم اینطور است ) اگر یک روزنامه اى توطئه بر ضد مسیر مـلّت مـى خـواهـد بکند با نوشتن چیزهائى که برخلاف مسیر ملت است و با ننوشتن چیزهائى که بـر مـسیر ملت است ، اگر بخواهد توطئه بکنند و راهى برود که دشمن هاى یک ملّت آن راه را مى روند، ترویج بکند از کارهاى دشمن هاى یک ملتى ، بنویسد چیزهایى که مربوط به دشمن هاى یک ملت است ، اگر این طور باشد، این طور آزادى ها را ملّت ما نمى توانند بپذیرند.(62)
3 ـ فحشاء و فریب
آن چیزى که انسان را متمدن مى کند، در غرب از آن خبرى نیست . اگر باشد، در شرق است .
آن کـه ضـامـن ایـن اسـت کـه یـک کشورى درست بکند که متمدن باشد، آزادیخواه به معناى حقیقیش باشد، استقلال داشته باشد به معناى حقیقیش ، آن مکتب انسانیت است ، غیر از او هیچ نیست .
... آن آزادى کـه در غـرب اسـت یـک قـدرى فـحـشـاسـت کـه هـر جـورى دلشـان مـى خـواهـد عمل کنند، در شهوات هیچ قید و بندى نباشد، آزادند هرطورى دلشان مى خواهد در فحشا غوطه ور شوند. یک مقدارش هم کلاه سر ما گذاشتن است که ما آزادى مى دهیم .(63)
نتیجه آزادى غربى
یک آدم افیونى نمى تواند فکر کند براى یک مملکت ، یک آدمى که مغزش به موسیقى عادت کرد، نـمـى تـوانـد بـراى مـمـلکـت مـفید باشد و این هائى که بازى خوردند از خارج یا بازى نخورده عـمـال خـارج هستند و ترویج موسیقى مى کنند، ترویج فحشا مى کنند، ترویج این کارهائى که جـوان هاى ما را به تباهى مى کشد مى کنند، این ها کارهایشان ، نتیجه کارهایشان این است که یک مـمـلکـت را کـه قـدرتش باید از جوان سرچشمه بگیرد، باید جوان آن قدرت را داشته باشد تا اداره بکند، این قدرت را از جوان مى گیرند.
ایـن فـکـر ایـن که چه مى گذرد به این مملکت ، حکومت ها چه مى کنند با این مملکت ، محمدرضا چه بـه سر این مملکت آورد، این فکر از توى کله ها بیرون مى رود، تمام توجه ، تمام این مغز، مغز مـوسـیـقـى مـى شـود. بـه جـاى مـغـز جـدى ، مـغـز لهـوى مـى نشیند. باید یک آدمى باشد که به سـرنـوشت خودش فکر کند، این فکر را از او گرفته اند. این آزادى ـ است ـ که آزادى استعمارى باید به آن بگوئیم . غیر آزادى است که در ملّت باید باشد. آزادیى است که از خارج وارد شده است و ماها را اینطور کرده است ، جوان هاى ما را اینطور کرده است .(64)
وجوب پیشگیرى از آزادى غربى
اکنون وصیت من به مجلس شوراى اسلامى در حال و آینده و رئیس جمهور و رؤ ساى جمهور ما بعد و به شوراى نگهبان و شوراى قضایى و دولت در هر زمان آن است که نگذارند این دستگاه هاى خـبـرى و مطبوعات و مجله ها از اسلام و مصالح کشور منحرف شوند و باید همه بدانیم که آزادى بـه شـکـل غـربـى آن کـه مـوجـب تـبـاهـى جـوانـان و دخـتـران و پسران مى شود، از نظر اسلام و عـقـل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانى ها و کتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفت عمومى و مـصـالح کـشـور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیرى از آن ها واجب است و از آزادى هاى مـخـرب بـاید جلوگیرى شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه بر خلاف مسیر ملّت و کشور اسـلامى و مخالف با حیثیت جمهورى اسلامى است ، به طور قاطع اگر جلوگیرى نشود، همه مسؤ ول مـى باشند، و مردم و جوانان حزب اللهى اگر برخورد به یکى از امور مذکور نمودند، به دستگاه هاى مربوط رجوع کنند و اگر آنان کوتاهى نمودند، خودشان مکلف به جلوگیرى هستند. خداوند تعالى مددکار همه باشد.(65)
مدعیان دروغین آزادى
ابرقدرتها
اسـم در سـایـر جاها هست . یعنى هیاهو و سر و صدا هست و تبلیغات هست ، همین معنى دموکراسى را کـه اسـم مـى بـرنـد، از ایـن طـرف و آن طـرف صـدا مـى کـنـند، در آمریکا هم همین صداهاست و در انگلستان هم همین صداهاست ، در شوروى هم همین صداها هست ، لکن وقتى که ما ملاحظه مى کنیم مى بـیـنیم که همان مسائل دیکتاتورى در همه شان هست ، دیکتاتورى در شوروى کمتر از دیکتاتورى در آمـریـکـا نیست و کمتر از دیکتاتورى شاه ما نیست ، همه دیکتاتورند، منتها مى خواهند توده ها را بـازى بـدهند این الفاظ را رویش مى گذارند، این الفاظ فریبنده رویش مى گذارند براى این که مردم را بازى بدهند.(66)
سلطنت طلبان و ملى گرایان
... تـا حـالا مـا گـرفـتـار لاف هـا و گـزاف هـاى مـحمدرضا خان بودیم به صورت شاهنشاهى ، اعلیحضرتى ، آریا مهرى ، حالا گرفتار ملیت و آزادى و این حرفها هستیم ، سَرِ قبر دکتر مصدّق برویم و ـ عرض کنم ـ از این حرف ها. ما نه آن ها را باور کردیم ، نه این ها را باور مى کنیم . ما خوش باور نیستیم ، چه کنیم ؟ ما مى بینیم همان بساطى که در زمان محمدرضا خان ، شاه سابق بـود حـالا هـمـان دارد اجـرا مـى شـود... هـر روزى در یـک اسـمى ، همان هائى که از محمدرضا خان تـقویت مى کردند، حالا از این ها دارند تقویت مى کنند. ـ اسم تغییر کرده ، محمدرضا رفته یکى بـدتـر آمـده ، و الا مـطـلب هـمـان اسـت ـ مـلّت بـایـد مـلتـفـت بـاشـنـد، تـوجـه داشـتـه بـاشـنـد، خیال نکنند که ما غلبه کردیم تمام شد. محمدرضا را بیرونش کردیم ، بسیار خوب ، این صحنه عوض شد، حالا صحنه دوم پیش آمده ، یک وقتى با اسلحه زور و قلدرى ، دیکتاتورى ، یک وقتى بـا اسـلحـه آشتى و با روى خوش و ملایمت ، یک وقتى ، هم آشتى و هم قلدرى ، حالا (دموکراتیک اسلامى ) دموکراتیک ، از آن طرف (دین مبین اسلام ).(67)
لیبرالها
امروز وقت این است که ما اسلام را تقویت کنیم . همه اقشار بیدار باشند. کارگرها بیدار باشند. دهـقـان هـا بـیـدار بـاشـند. بازارى ها بیدار باشند. دانشگاهى ها بیدار باشند، تز اسلام منهاى روحـانـیت یعنى لا اسلام ، درجه اولش این است ، بعد هم کتاب هاى روحانیت را به دریا بریزند. بیدار باشید. من توجه شما را به این خطر، به این خطر عظیم عطف مى کنم خطر بزرگ است با صـورت هـاى (آزادى مـا مـى خـواهـیـم ، دمـوکـراتـیـک مـا مـى خـواهـیـم ، اسـتـقـلال مـى خـواهیم ) اسلام چه ، منهاى اسلام ، در تمام حرف هایشان اسلام در کار نیست . اگر اسـلام نـبود، شما حالا در زاغه ها بودید، شما در خارج کشور بودید. اگر در کشور بودید، در زاغـه هـا زنـدگـى مـى کـردیـد، در بـیـغـوله هـا زنـدگـى مـى کـردیـد، نـمـى تـوانـسـتـیـد ظاهر شوید.(68)
گروهکهاى منحرف
آنـهـایـى کـه دعوى خدمت به خلق مى کردند و فدایى بودند و مجاهد براى خلق ، ملّت ما دید که ایـن هـا یـک جـنـایتکارانى هستند که بر ضد خلق هستند و به نفع قدرت هاى بزرگ تاکنون کار کـرده انـد و لهـذا مـى بـینیم که بعض سران این ها وقتى که محکوم به مرگ مى شوند در رژیم سـابـق ، قـدرت هـاى بـزرگ جـلوگـیـرى از مـرگ آن هـا مى کنند و وقتى که در این جا شکست مى خـورنـد و به خارج فرار مى کنند، دولت ها و ابر قدرت ها و دستگاه هاى تبلیغاتى همه جانبه عالم از آن ها حمایت مى کنند و بر ضد ایران آنها را ترویج مى کنند و از آنها نگهدارى مى کنند.
و ایـن بـه ملّت ما درست روشن کرد که اینهائى که ادعاى این مى کردند که براى آزادى ایران و براى رفع گرفتارى هاى ایران و براى استقلال ایران مى خواهند خدمت بکنند، تمام این ادعاها، ادعـاهـاى پـوچ بـود و مشت آن ها در بین راه باز شد و همه صحبت هایى که تاکنون کرده بودند، خـود آن هـا بـه دسـت خـودشـان بـر بـاد دادنـد و تـمـام ادعـاهـایـى کـه در سـال هـاى طـولانـى و اخـیـراً بـیـشـتـر مـى کـردنـد خـودشـان آن ادعـاهـا را بـاطـل کـردنـد و وسـیـله ایـن شـد کـه قـبـر خـودشـان را، خـودشان کندند و در بین ملّت دیگر نه آبرویى دارند و نه حیثیت و هر چه که تبلیغات خارجى براى ترویج (آنها) زیادتر مى شود، آبروى آن ها بیشتر ریخته مى شود.(69)
ایـن هـا مـى خـواسـتـنـد یـک شـلوغـى بـشـود، یـک انـفـجـارى حـاصل بشود و مردم از صحنه بیرون بروند و دیدند که خیر، عکس شد مطلب مردم ، این شهادت اسـبـاب ایـن شـد کـه هـمـه بـا هم منسجم بشوند. این اسباب این شد که مشت این ادعا ـ کن ها که ما براى آزادى و براى کذا مى خواهیم زحمت بکشیم و باید این ملّت آزاد باشد و کذا، مشت این ها باز شـد کـه ایـن هـا از چـه سـنـخ آزادى مـى خـواهـنـد، آزادى انـفـجـار، آزادى انـفـجـار ایـن هـا مـى خواهند.(70)
توطئه گران
محکومیت آزادى توطئه
در مـمـلکت ما آزادى اندیشه هست ، آزادى قلم هست ، آزادى بیان هست ولى آزادى توطئه و آزادى فساد کارى نیست ... .
سؤ ال : ... پس چه دلیلى بود که مثلا روزنامه هاى مخالف مخصوصاً آیندگان بسته بشود؟
جـواب : روزنامه آیندگان همان بود که با دشمن هاى ما روابط داشت ، توطئه بود در کار و با صهیونیست ها روابط داشت ، از آن ها الهام مى گرفت و بر ضد منافع مملکت و کشور مى نوشت و در تـمـام آن روزنـامـه هـایـى کـه تـوطـئه گـر بـودنـد و مـى خـواسـتـند رژیم سابق را دوباره برگردانند به این جا، این روزنامه ها جلوشان گرفته شد تا بفهمند به این که چطورند این ها و بعد از این فهمیدند هر کدام که چیز نیستند، نه ، آزاد باشند.
همه روزنامه هایى که بودند، به اعتبار این که دادستان آن طورى که فهمیده است این ها توطئه گر بودند و مفسد بودند و اینها الهام از شاه و از دستگاه صهیونیست ها مى گرفتند، از این جهت این ها را توقیف کردند موقتاً، تا این که رسیدگى کنند. این خلاف آزادى نیست ، این جلوگیرى از توطئه است که همه دنیا بوده است .(71)

مـعنى آزادى این نیست که کسى بخواهد توطئه کند. در توطئه هم آزاد است ؟! نه ، در توطئه آزاد نـیـسـت . یـا حـرف هـایـى را بـزنـد کـه شـکست ملت است ، شکست نهضت است ، این آزادى نیست . در چـارچـوب این نهضت ، انقلاب اسلامى ، همه مردم آزاد هستند. کسانى که حرف دارند، حرف هایشان را مـى زنـنـد حـتى هر فرقه اى هم که باشند، اما اگر بخواهند توطئه کنند و بخواهند اسلام را بـشـکـنـند، بخواهند نهادهایى را که الان مشغول فعالیت اسلامى هستند این ها را بشکنند، یک همچو چیزى نمى شود باشد.(72)
دفع خرابکاران
این ها از اسلام مى ترسند، این ها قدرت اسلام را لمس کردند، فهمیدند که اسلام چیست ، فهمیدند در مقابل اسلام ، ابرقدرت ها نمى توانند بایستند، نمى خواهند این نهضت به آخر برسد. ولى بـایـد شـیـاطـین بدانند، تفرقه اندازها بدانند که غلط فکر کرده اند. باید این ابلیس ها و این شـیـاطـین بدانند که همچو قدرتى براى آن ها نیست ، آن قدرتى که آن سد بزرگ را شکست این قـطـره هـاى ضـعـیف را خواهد شکست . ما آزادى مطلق خواهیم داد و مى دهیم و داده ایم ، لکن نه براى توطئه ، نه براى فساد و خرابکارى . توطئه باید در هم شکسته شود، خرابکاران باید دفع شـونـد، بـاقـیـمـانـده رژیـم مـنـحوس ، ریشه هاى کثیف آن ، طرفداران کثیف تر از آن باید قطع شوند، ما آن ها را دفن مى کنیم .(73)
سرکوب فتنه
ما تاکنون براى این که به مردم عالم بفهمانیم و بفهمند مردم که ما با چه اشخاص مقابله داریم . ما آزادى دادیم به آن ها، آزادى مطلق ، که در ظرف این چند ماه قریب دویست حزب و گروه و زیاد مـطـبـوعـات و مـجلات و روزنامه ها منتشر شد و هیچ کس جلوگیرى نکرد. در عین حالى که به همه مـقـدسـات مـا تـوهـین کردید، در عین حالى که با حکومت آن طور رفتار کردید و با اسلام آن طور رفـتـار کـردیـد در مـطـبـوعـاتـتـان ، مـعذالک به شما تعرضى نشد تا آن که فتنه را دیدیم و فهمیدیم شما فتنه گر هستید. شما منافقینى هستید که مى خواهید فتنه بکنید، منافقینى هستید که توطئه کردید بر ضد اسلام . توطئه کردید بر ضد کشور، توطئه کردید بر ضد ملّت .
شـمـا اشـخـاصـى هـسـتـیـد کـه بـا سـرحـدات و بـا خـارج روابـط داریـد. رفـت و آمـد شـمـا کـنـتـرل اسـت ، اطـلاع بـه مـا دادنـد کـه رفـت و آمد دارید. شما با اشخاصى که در رژیم سابق بـودنـد، بـا اشـخـاصـى کـه مـى خـواهـنـد مـمـلکـت مـا بـاز بـه حال اول برگردد.
بـعـد از ایـن کـه تـوطـئه شـمـا ثـابـت شـد و مردم فهمیدند شما چه اشخاصى هستید دیگر نمى توانیم اجازه بدهیم آزادانه هر کار مى خواهید بکنید، شما را سرکوب خواهیم کرد.(74)
افشاى توطئه گران
از اول که انقلابمان واقع شد تمام آزادى ها در ایران بود و مجالى به تمام دستجات ما دادیم و هـیـچ ابـداً جـلوگـیرى از هیچى نشد. لکن توطئه ها شروع شد. وقتى که دیدند آزادند توطئه ها شـروع شـد، تـوطـئه قـلمـى کـه مى خواستند مسیر ملّت ما را منحرف کنند و این ها همان اشخاصى بـودنـد کـه جـیـره خـوار شـاه سـابـق یـا جـیـره خـوار آمـریـکـا و امـثـال آمـریکا بودند و مى خواستند که نهضت ما را به تباهى بکشند و ما بعد از پنج ماه که به هـمـه فـرصـت دادیـم ، تـوطـئه گـرهـا را پـیـدا کردیم ، قلم هائى که توطئه گر بودند و مى خـواستند باز سلطه اجانب را بر مملکت ما مسلط کنند، آن ها را گفتیم که نباید این کار را بکنند و بـایـد مـحکمه ببیند که آیا این ها چکاره هستند و دیدیم که بعد از این که بررسى شد، این ها از اسـرائیـل خـیـلى شـان ارتـزاق مـى کـردنـد و بـلنـدگـوى اسـرائیـل بـودنـد، بـلند گوى آمریکا بودند منتها با صورت هاى دیگر و یک ملتى حق دارد که کـسـى کـه بـخـواهـد مـلتـش را بـه تـبـاهـى بـکـشـد و تـوطـئه کـنـد و بـاز هـمـان مـسـائل سـابـق را بـراى او پـیـش بیاورد، از آن جلوگیرى بکند و الا ملّت ما طرفدار آزادى است ، طرفدار همه جور آزادى است و لیکن طرفدار توطئه نیست ، طرفدار تباهى نیست .(75)
اخطار به رسانه هاى جمعى
... خـون هـاى مـلّت مـا را هـدر نـدهـند، ملّت ما زحمت کشیده اند، ملّت ما خون داده اند، بخواهند باز با ابـاطـیـل بـرگـردانند به حال اول ، این قابل تحمل نیست . ما تا آن جا صبر مى کنیم که توطئه نـبـاشـد و اگـر خـداى نـخـواسـتـه تـوطـئه بـاشـد، صـبـر نـخـواهـیـم کـرد، تحمل نخواهیم کرد. باید خودشان را اصلاح کنند، همه رسانه هاى تبلیغاتى باید خودشان را اصـلاح کـنـنـد کـه خـداى نـخـواسـته برخلاف مسیر ملّت نروند. گمان نکنند که بازمى شود آن دستگاه سابق را برگرداند دیگر گذشت آن مسائل و آن ها دفن شده اند.(76)
مـا مـصـمـم هـسـتـیـم که تا آخرین قطره خون خودمان و ملتمان را فداى اسلام کنیم . ما آزادى بیان بـراى گـفـتـن ، براى نوشتن مى دهیم لکن براى توطئه اجازه نخواهیم داد و توطئه هاى شما را، شما را اگر توطئه کنید دفن خواهیم کرد.(77)
... بـه مـطـبـوعات و رسانه هاى جمعى همین اخطار را اکیداً مى کنم ، آزادى غیر از توطئه است . از تـوطـئه هـاى خـلاف مـصالح عالیه اسلام و کشور و ملّت جدّاً جلوگیرى مى شود و من در صورت احـساس خطر جدى ، مسائل را با ملّت عزیزم در میان مى گذارم تا ملّت دلیر، خود تصمیم لازم را بگیرد، که تا به حال در مسائل مختلف ، تصمیم قاطعانه گرفته است .(78)
آزادى غـیـر از تـوطئه است ، آزادى ، آزادى بیان است ، هر چه مى خواهند بگویند، توطئه نکنند... توطئه گرها را دفن خواهیم کرد.(79)
مقابله با اشرار
تـفـاله هـاى رژیـم جـهـانـخـوار سـابـق درصـددنـد که با کمک و همکارى گروهک هاى واپس زده و قلمداران غرب و شرق زده تجدید حیات کنند و با قلم هاى به ظاهر خلقى و زبان هاى فریبنده ، در خـارج و داخـل ، جـمـهـورى اسلامى را متزلزل کنند و در جهان ، جمهورى ما را رژیمى ظالمانه و بدتر از رژیم پهلوى معرفى کنند و افکار عمومى را مشوش و به ابرقدرت ها مشروعیت دخالت در امـور کـشـور بـدهـنـد. ایـنـان بـا نـام آن کـه در ایـران قـانـونـى نـیـسـت و در ایـران حـکـومـت جـنـگـل پـابـرجـاسـت و بـه نـام آن کـه تمام نهادهاى جمهورى ، برخلاف قوانین دنیا، به غارت امـوال و اتـلاف نـفـوس دسـت زده اند، مى خواهند راه را براى اربابان خود یا ابرقدرت شرق و بـلوک کـمـونـیـسـت یا ابرقدرت غرب و بلوک سرمایه دارى باز کنند و ایران عزیز را با اسم آزادى که مراد آنان بى بند و بارى است به لجن بکشند و ملّت مسلمان را از صحنه خارج کنند.
اینان ، آزادى مسلح بودن در مقابل حکومت اسلامى و آزادى در ایجاد اغتشاش را مى خواهند.
ایـنان آزادى ژ ـ 3 براى نابودى اسلام و جمهورى اسلامى را مى خواهند و این آزادى همان است که پـیامبران و اسلام و رهبران آن ، در سرتاسر تاریخ با آن به جنگ برخاسته اند و خود را فدا کـرده انـد و مـا نـیـز بـه حـکـم پـیـروى از آنـان در صـحـنـه هـسـتـیـم و غـربـزدگـان آزادى بـه شـکـل غـرب کـه حـتـى آزادى جـنـسـى بـه حـد فـجیع آن و آزادى مراکز فحشا را طالبند، اسلام و جـمـهـورى اسـلامـى مـخـالف ایـده هـاى حـیـوانـى آنـان اسـت ایـنـان بـا پـاسـدار و بـا اصـل پـاسـدارى و با ارتش و با تمام قواى مسلّح مخالفند و ملّت عظیم ما باید بهوش باشد و کید آنان را به خودشان بازگرداند.(80)
ضمیمه :
کلمات قصار حضرت امام 1
نعمت آزادى بالاترین نعمتى است که بشر دارد.(81)
ما ارزش حیات را به آزادى و استقلال مى دانیم .(82)
z z z
در جمهوریت اسلام تمام آزادى ها هست .(83)
z z z
z z z
حکومت اسلامى یعنى آزادى ، یعنى استقلال .(84)
آن دمکراسى که در اسلام هست در سایر جاها نیست .(85)
z z z
قانون اسلام مسبب آزادى ها و دموکراسى حقیقى است و
z z z استقلال کشور را نیز تضمین مى کند.(86)
اسلام است که براى ما یک آزادى سالم ، آزادى صحیح تاءمین
z z z مى کند.(87)
آنچه اسلام با آن مخالف است و حرام مى داند فساد است .(88)
z z z
اسلام دین آزادى و استقلال است ، اسلام دینى است که همه کس به حقوق خودش ‍ مى رسد و مراعات همه حقوق را مى کند.(89)
استقلال و آزادى در پیروى از قرآن کریم و رسول اکرم 9 است .(90)
z z z
ما آزادى در پناه اسلام مى خواهیم ، استقلال در پناه اسلام
z z z مى خواهیم ، اساس مطلب اسلام است .(91)
z z z
آزادى در حدود قانون است .(92)
z z z
در حدود قواعد و قوانین آزادى هست .(93)
معناى آزادى این نیست که من هر کارى دلم بخواهد بکنم .(94)
دین اسلام مستند به برهان و متکى به منطق است و از آزادى
z z z بیان و قلم نمى هراسد.(95)
احترام و آزادى که اسلام به زن داده است هیچ قانون و مکتبى
z z z نداده است .(96)
مقصد ملت ما آزادى از چنگال دشمنان اسلام است .(97)
z z z
z z z
آزادى را اسلام به ما داد، قدر این آزادى را بدانید و قدر اسلام را بدانید.(98)
اسـلام اسـت کـه شـمـاهـا را آزاد کـرد و قـلم هـاى شـمـا را آزاد کـرد، از ایـن آزادى سـوء اسـتـفـاده نکنید.(99)
ما گرفتار آزادى خواها[یى ] که آزادى را نمى دانند چى است ،
z z z هستیم .(100)


 


دسته ها : آزادی
بیست و دوم 9 1388 9:50
X