مفهوم خودی و غیرخودی تعریف خودقبل از تبیین مفهوم خودی و غیرخودی و بیان معیارهای این صفبندی،توجه به مفهوم «خود» و هویت داشتن در برابر خود فراموشی سودمندمینماید. «خود»، در فرهنگ اسلامی، هویت حقیقی فرد است که انسانیتشبدان بستگی دارد. در جهانبینی اسلام، هویت واقعی انسان زمانی نمود پیدامیکند که به منبعی قدسی متّصل شده، از پرستش نفس آزاد گردد. از اینرو،آنان که به خداوند متعال ایمان آوردهاند، هویت و حقیقت خویش را درککردهاند و به خود وجودیشان دست یافتهاند؛ اما آنان که «رب العالمین» را ازیاد بردهاند، در واقع خود را از هویت و حقیقت خویش محروم ساخته، به خودفراموشی دچار گشتهاند. ملاک تمایز خودی و غیرخودیدر جمهوری اسلامی، میزان سنجش افراد از جنبه سیاسی، پایبندی افرادبه نظام اسلامی، وفاداری به امام خمینی؛ و پیروی از ولایت است. این معیارهمه کسانی را که به امام و انقلاب و ولایت عشق میورزند در صف خودیوارد میکند؛ هرچند از نظر عقیدتی، ایمانشان به حد نصاب ایمان اسلامی وشیعی نرسد. مانند همه مدافعان مسلمان و غیرمسلمان انقلاب.در مقابل همه خائنان به نظام اسلامی و انقلاب و ارزشها، غیرخودیشمرده میشوند، هر چند از اسم اسلام نیز بهرهگیرند. شاهد گویای این سنجشسیاسی، پیمان پیامبر(ص) با یهودیان مدینه است. در این پیمان حضرت، اگریهود به شرایط آن پایبند باشد، خودی شمرده میشود.بنابراین، مثلاً مسیحیای که با مسالمت در جامعه اسلامی زندگی میکند وبا انقلاب و ارزشها مخالفت نمیورزد، از جنبه سیاسی خودی به شمارمیآید و قابل اعتماد است؛ هر چند از جنبه آرمانی و عقیدتی غیرخودیشمرده میشود.امیرمؤمنان علی(ع) در پاسخ نامه معاویه که میکوشید با عباراتی چون «ماو شما از یک قبیلهایم» خود را خودی معرفی کند، به این ملاک اشاره کرد وفرمود:چنان که یادآور شدی ما و شما دوست بودیم؛ اما آنچه دیروز از همجدامان کرد این بود که ما ایمان آوردیم و شما به کفر گراییدید؛ وعامل جدایی امروزمان این است که ما پایداری ورزیدهایم و شما بهانحراف کشیده شدهاید.حضرت در این پاسخ قاطع میزان را استقامت و وفاداری بر اصول وپایبندی به لوازم آن بیان داشت. صفبندی ارزشی اسلام چنان اهمیت داردکه مرز خویشاوندی را نیز بر نمیتابد. حتی اگر پدر یا برادر از صف خودیخارج شوند، باید با آنها قطع رابطه کرد و مانند بیگانه و دشمن به آناننگریست. علی بن ابیطالب(ع) در تبیین این نکته میفرماید:ما ـ در میدان کارزار - که با رسول خدا بودیم، پدران، پسران، برادرانو عموهای خویش را میکشتیم و در خون میآلودیم. این خویشاوندکُشی ـ ما را ناخوش نمینمود بلکه ـ بر ایمانمان میافزود که در راهراست پا برجا بودیم.با توجه به تبیین مفهوم خودی و غیرخودی بیان نکاتی چند در این بارهضرورت دارد.الف. خودی و غیرخودی مفهومی نسبی است؛ یعنی اینگونه نیست که فرد یاگروهی همواره خودی یا غیرخودی شمرده شود. این مرزبندی، با توجه بهموقعیت و عملکرد افراد، در هر زمانی متفاوت است. ممکن است فردیقبلاً خودی بوده، اکنون غیرخودی، غریبه و غیرقابل اطمینان به شمار آید.ب. خودی و غیرخودی دارای مراتب شدید و ضعیف است؛ به عبارت دیگر،خودیها، با توجه به میزان ایمان و وفاداری به انقلاب و نظام اسلامی بهدرجات شدید، متوسط و ضعیف تقسیم میشوند؛ چنان که غیرخودیهانیز، با توجه به نحوه عملکردشان در قبال ارزشها و انقلاب و نظام،بهمراتب شدید و متوسط و ضعیف تقسیم میگردند.ج. این صفبندی به معنای نقض حقوق شهروندی و تقسیم جامعه به شهرونددرجه یک و دو نیست و غیرخودیها تا وقتی به توطئه آفرینی روی نیاورند،از حقوق شهروندی برخوردارند. مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند:محیطهای سیاسی باید از چنین عناصری[غیرخودی ] که به فکرمصالح کشور نیستند، بر حذر باشد که البته این به معنای برخورد ومحروم کردن آنان از حقوق شهروندی نیست.امام علی(ع) در زمان حکومتش، حقوق خوارج را مراعات میکرد و سهمآنان را از بیتالمال میپرداخت. آن حضرت به کسانی که به جبههگیری علیهوی پرداخته بودند، فرمود: شما حق دارید در جامعه اسلامی با حقوق یکسانزندگی کنید؛ ولی خواست شما مبنی بر اداره کشور پذیرفتنی نیست.براین اساس، حق شهروندی سکولارها و ملی گراها و اهل نفاق محفوظاست؛ هرچند از آنها در امور کشورداری نظیر وزارت و وکالت و استانداریاستفاده نمیشود.بنابراین، هدف از این تمایز، جداسازی دقیق محرم از نامحرم، سد راهنفوذ عوامل بیگانه در بدنه انقلاب، بازشناسی دشمن و واسطههای او ونمایاندن چهره واقعی اغیار جهت محفوظ نگهداشتن هویت دینی جامعه وتثبیت اقتدار سیاسی نظام جمهوری اسلامی در درون و بیرون است. اینمرزبندی، معیار تمایز افراد است تا هویت حقیقی آنان شناخته شود و صفهااز یکدیگر متمایز گردد؛ زیرا تا صفوف جدا نشود، تشخیص حق و باطل ودوست و دشمن آسان نمیگردد. مقام معظم رهبری میفرمایند:دوران دشوار هر انقلابی آن دورانی است که حق و باطل در آن ممزوجشود. ببینید امیرالمؤمنین علی(ع) از این مینالد: «ولکن یوخذ منهذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولیالشیطان علیاولیائه».مشخص نبودن صفوف باعث میشود اغیار فرصتی طلایی یابند و خود رابهصورت دوست عرضه کنند و با فریب مردم، دستاوردهای انقلاب را ازدرون مورد تهاجم قرار دهند. کسانی که بر عدم تمایز صفوف پای میفشارندو صفبندی افراد و جریانها به خودی و غیرخودی را انکار میکنند،میکوشند که خود و همفکرانشان را از شناخته شدن و جداسازی توسط جامعهباز دارند، و گاه نیک آگاهند که هرگز محرم و نامحرم و وفادار و خیانتپیشهدر یک صف نمیگنجند.پاسخ دندان شکن امام علی(ع) به این مغالطهکاران چنین است:درست که من و تو (معاویه) تبارمان یکی است و همه فرزندانعبدمنافیم؛ ولی امیه در پایه هاشم نیست و حرب را با عبدالمطلب دریک رتبت نتوان آورد و ابوسفیان را با ابوطالب قیاس نتوان کرد. آن کهدر راه خدا هجرت نمود چونان کسی نیست که رسول خدایش آزادفرمود؛ (ابناءِ الطلقاء) خاندانی را که حسبی است شایسته، همچونکسی نیست که خود را بدان خاندان بسته؛ و نه آن که حق با او است باخواهان باطل یکسان و یک ترازو است و نه با ایمان درست کردارچون دروغگوی دغلکار است.یعنی انسانهای فداکار و حقیقت جو با نامحرمان باطلگرا و حیلهگریکسان و همرتبه نیستند. |
نویسنده: اسماعیل علیخانی |