شهرهای ایران در دوره سلجوقی
اصفهان در دوره سلجوقی
یکی از شهرهای آباد ایران در دوره سلجوقی، شهر اصفهان بود که در دوره ملکشاهوشماری از سلاطین سلجوقی، تختگاه امارت آنان بود. به همین دلیل، این شهرسرمایههای معنوی ومادی زیادی را به خود جذب کرد. طبعا اصفهان با داشتنزاینده رود ونیز موقعیت جغرافیایی با ارزش خود، سزاوار رشدی چشمگیر بود.بعد از دوره سلجوقی از اعتبار اصفهان کاسته شد وتا زمان صفویان، هیچگاه شکوهخود را باز نیافت.
ناصر خسرو از اصفهان آن روزگار وصفی زیبا آورده، با اشاره به آبادی آن شهرمینویسد:
و شهر دیواری حصین بلند دارد ودروازهها وجنگگاهها ساخته وبر همه بارووکنگره ساخته ودر شهر جویهای آب روان وبناهای نیکو ومرتفع ودر میانشهر مسجد آدینه بزرگ نیکو وباروی شهر را گفتند سه فرسنگ ونیم استواندرون شهر همه آبادان که هیچ از وی خراب ندیدم وبازارهای بسیار وبازاریدیدم از آن صرافان که اندر او دویست مرد صراف بود وهر بازاری را دربندیودروازهای وهمه محلتها وکوچهها را همچنین دربندها ودروازههای محکموکاروانسراهای پاکیزه بود.
آنچه درباره اصفهان عصر سلجوقی میتوان گفت، اشاره به یادگارهای تاریخی باارزشی است که از این دوره در گوشه وکنار شهر برجای مانده است.
یکی از مهمترین آثار سلجوقیان در اصفهان، مسجد جامع این شهر است کهبخشی از مسجد موجود، از آن دوران میباشد. در ضلع جنوبی مسجد جامع، گنبدخواجه نظامالملک قرار دارد که به اعتراف اهل فن، از بهترین نمونههای سبکمعماری ایران در دوران سلجوقی است. تاجالملک رقیب نظامالملک نیز در بخششمالی مسجد گنبدی ساخته که به نام وی شهرت دارد. کتیبهای که تاکنون به خطکوفی بر روی این گنبد مانده، تاریخ 481 هجری را دارد.
مسجد جامع اصفهان در سال 515 هجری آتش گرفت. سلجوقیان آتش سوزی رابه اسماعیلیه نسبت دادند. در این آتش سوزی، بخش مهمی از مسجد، از جملهکتابخانه آن در آتش سوخت. فهرست این کتابها، در سه مجلد قطور نوشته شدهبوده است. کتیبهای در سر در شرقی مسجد جامع، به صراحت اشاره میکند کهمسجد پس از آتش سوزی سال 515 تجدید بنا شده است. گفتنی است که بخشهایزیادی از این مسجد در دوره صفوی ساخته شده است.
خواجه نظامالملک مدرسهای، با عنوان نظامیه در اصفهان ساخته که تا قرنهشتمبوده است. این مسجد در محله دردشت اصفهان در نزدیکی مسجد جامعقرار داشته است. درآمد موقوفات این مدرسه سالانه ده هزار دینار ـ سکه طلا ـبودهاست.
در اصفهان وشهرهای اطراف آن مساجد زیادی از دوره سلجوقی باقی مانده کهبهطور معمول، منارههای بزرگی نیز برای آنها ساخته میشده است. یکی ازکهنترین این منارهها، مناره مسجد جامع ساوه با تاریخ 453 است. مناره مسجدپامنار زواره تاریخ 461 را نشان میدهد.
کنارههای جنوبی وشمالی زاینده رود، یکی از آبادترین مناطق در دورهسلجوقی بوده که امروزه چندین روستا به جای آن سرزمین آباد برجای مانده است.مساجد زیبایی در این منطقه از گزند حوادث جان بدر برده که از بهترین آثارمعماری دوره سجلوقی است. مسجد روستای بِرْسیان یکی از این آثار است که برروی مناره 25 متری آن تاریخ 491 هجری دیده میشود. در کنار گچبریهای زیبایمحراب همین مسجد تاریخ 498 هجری آمده است.
همچنین در روستای گار که در جنوب زاینده رود واقع شده، بقایای مسجدومنارهای برجای مانده که تاریخ 515 روی مناره آمده است. مسجد دیگری که به ناممسجد گبری شهرت دارد، در روستای دشتی واقع شده است.
برخی دیگر از مساجد دوره سلجوقی اصفهان که تاکنون برجای مانده، عبارتاست از: مسجد جامع گز، مسجد جامع سین، مسجد علی(ع) که مناره آن از دورهسلجوقی است، مناره چهل دختران در کناره محله جوباره اصفهان ـ نزدیکی مسجدجامع ـ ، مناره پنجاه متری مسجد جامع زیار که هیچ اثری از مسجد برجاینماندهاست، مناره سی متری راران. گفتنی است که مسجد جامع اردستان نیزکهیکی از زیباترین مساجد تاریخی ایران است، در دوران سلجوقی ساختهشدهاست. بدین ترتیب، با برجای ماندن این مقدار آثار ارزشمند در طی نهصدسال، روشنمیشود که اصفهان یکی از آبادترین شهرهای ایران در دوره سلجوقیبودهاست.
در جای دیگر گذشت که دو خاندان مهم خجندی و صاعدی ریاست شهر راعهدهدار بودند. خاندان نخست رئیس شافعیان شهر و خاندان دوم، رئیس حنفیانبودند. نفوذ مردمی خجندیان بیشتر بود. عوفی در باره خاندان آنها نوشته است:«خاندان خجندیان در صفاهان، ملاذ ارباب فضل و معتصم ارباب دانش و مستجمعکاملان جهان است و هر فردی از افراد آن جمع، درّ فرید جمال و شه بیت قصیدهافضالاند. صدای صیت ایشان به اقاصی آفاق رسیده و شِکَرآب جود ایشان جان راتسکین داده.»
در کنار این آبادانی، جنگهای فرقهای اصفهان، سبب خرابی فراوان در این شهردر دوره دوم سلجوقی شد. یاقوت حَمَوی در اواخر قرن ششم هجری نوشته است:در حال حاضر شهر اصفهان را ویرانی گرفته است. سبب آن فتنهها وتعصبهایموجود میان شافعیان وحنفیان وجنگهای مداوم میان آنهاست. هر فرقهای کهقدرتی مییابد،دست به غارت سایر محلات زده وآنها را آتش زده ویران میکندودر این باره، مراعات هیچ دوستی وقانونی را نمیکند. همین وضعیت در روستاهانیز وجود دارد.
طبرستان در دوره سلجوقی
تا آنجا که از اخبار تاریخی این دوره به دست میآید، سلجوقیان چندان اعتنایی بهطبرستان نداشتند وبه نوعی تابعیت دورادور بسنده میکردند. در این شرایط بود کهسلسله باوندی که یکی از خاندانهای کهن کوههای طبرستان بود، بار دیگر قدرتیبه دست آورده وسلطه خود را بر طبرستان تحکیم کرد. این دومین باری بود کهباوندیان یا اسپهبدیه این چنین قدرتمندانه در طبرستان حکومت میکردند.
سکههای برجای مانده از باوندیان کلمه علیّ ولیُّ الله دارد که نشان میدهد اینخاندان بر مذهب تشیع بودهاند.
حسامالدوله شهریار بن قارن که معاصر برکیارِ سلجوقی وسلطان محمد بود،قدرت این دولت را احیا کرد. پس از وی فرزندش نجم الدوله به شاهی رسید، درحالی که برادرش علاءالدوله به حالت قهر نزد سلطان سنجر در خراسان بود.
پس از درگذشت نجم الدوله، برادرش علاءالدوله علی جانشین او شد. در اینزمان، با دخالت سلطان محمود وسلطان سنجر سلجوقی، روابط میان خاندانباوندی تیره شده ودرگیریهای فراوانی میان آنان پیش آمد.
به روزگار باوندیان، عالمان فراوانی از شیعه در طبرستان میزیستند. یکی ازمعروفترین آنها فضل بن حسن طبرسی است که کتاب اعلام الوری را که در تاریخچهارده معصوم علیهمالسلام است، به نام علاءالدوله تألیف کرد. بدین ترتیب درسایه دولت امامی باوندی، عالمان زیادی از شیعه پرورش یافتند. نیز میتوان از ابنشهرآشوب مازندرانی (م 588) یاد کرد که کتاب با ارزشی با نام المناقب دربارهچهارده معصوم در چهار مجلد نوشته است.
علاءالدوله پس از بیست ویک سال فرمانروایی، دولت را به پسرش نصرتالدوله رستم که به شاه غازی شهرت دارد، واگذار کرد. شهرت وی به غازی، به دلیلجنگهای فراوان او با اسماعیلیان بود.
سلطان سنجر که از قدرت فراوان رستم به هراس افتاده بود، لشکری به جنگوی فرستاد. این سپاه کاری از پیش نبرد ودولت رستم استوارتر شد. نوشتهاند کههیچ زمانی آبادی طبرستان بسان دوران رستم نبوده است.
مظفّریِ شاعر، شعری درباره شاه غازی گفت:
جنّت عدن است گویی کشور مازندراندر حریم حرمت اصفهبد اصفهبدان
در این زمان، شاه غازی سخت با اسماعیلیان الموت درگیر شد؛ در حالی که میاناسماعیلیان با سلطان سنجر صلح برقرار بود. از اتفاق گردبازو فرزند شاه غازی کهبه صورت گروگان نزد سنجر بود، به دست اسماعیلیان ترور شد. این اقدام، خشمشاه غازی را شعلهور ساخت؛ بهطوری که وی به قلعههای اسماعیلیان حمله کردودر رودبار الموت، هیجده هزار اسماعیلی را گردن زد. او یک بار نیز در خراسان باغزان درگیر شد که شکست خورد وبه طبرستان بازگشت.
با این حال، شاه غازی، مقتدرترین فرد این سلسله به شمار میآید؛ بهطوری کهمورخ معروف قرن ششم طبرستان، یعنی ابناسفندیار، خزانه او را همپایه خزانهخسرو پرویز تخمین زده است. آشفتگی دولت سلجوقی سبب شد تا بسیاری ازامرای آن سلسله به شاه غازی پناه برند. حتی شاه سلیمان سلجوقی با حمایت شاهغازی توانست در همدان بر تخت بنشیند وبه همین دلیل، شهر ری را به شاه غازیواگذار کرد. او در سال 560 درگذشت در حالی که شاعران برجستهای مانند رشیدوطواط از او ستایش فراوانی کردهاند.
سلسله باوندی پس از وی نیز همچنان در مازندران تا اواسط قرن هشتم هجریحضور خود حفظ کرد.
ری در دوره سلجوقی
ری نیز به مانند اصفهان یکی از مراکز اصلی سلجوقیان به شمار آمده ودر دورههاییتختگاه این سلسله بود. آبادی این شهر از پیش از اسلام بوده ویکی از کهنترینوباستانیترین شهرهای ایران به شمار میرود.
یکی از نخستین آثار اسلامی آن، مسجد جامع عتیق ری بوده که به دست مهدیعباسی (م 169) ساخته شده است. بعدها در دوره زیاری، مرداویج در آبادی آناندکی کوشید. سپس در روزگار بویهی، روزگاری که تختگاه رکنالدوله،فخرالدوله، مؤیدالدوله ومجد الدوله بود، سخت آباد شد. بقایای سرای صاحب بنعباد تا دو سه قرن پس از آن برجای بوده است.
اولیاء الله آملی در قرن ششم نوشته است: خانه وسرای صاحب بن عباد، اکفیالکفاه که یگانه جهان بود ودر هیچ عهدی مثل او وزیری کافی در مسند وزارت قرارنگرفت وتا اکنون وزرای عصر را به نسبت او صاحب خوانند، مثل تلّی عظیم ماندهبود در محله دژ رشکان.
ری به عهد سلجوقی، به اوج شهرت خویش رسید. طغرل، نخستین امیرسلجوقی، ری را تختگاه خود قرار داد. او در همانجا نیز درگذشت ودر جایی کهامروز برج طغرل قرار دارد، مدفون شد. بسیاری از بزرگان سلجوقی، از جمله طغرلسوم را نیز در این محل به خاک سپردند. طغرل مسجد بزرگی نیز برای حنفیانساخت که در قرن بعد، به جامع طغرل شهرت یافت. او به مرقد حضرت عبدالعظیمنیز توجه کرده ومزرعه مبارک آباد را که به خیرآباد غار ری شهرت داشت، وقف آنکرد. در همین زمان وپس از آن، در دوران ملکشاه وسلطان محمد، مدارس زیادیدر این شهر ساخته شد.
به نوشته عبدالجلیل قزوینی، مدرسه بزرگ سید تاج الدین کیسکی، عالم شیعهری، در محله کلاه دوزان، به روزگار طغرل ساخته شده است. مدرسه شیعی دیگریاز روزگار ملکشاه در محله دروازه آهنین بنا گشته است. مدرسه عالم شیعه دیگریبا نام شمس الاسلام حسکا بابویه «که پیر این طایفه ]شیعه[ بود» در نزدیکی «سرایایالت» در روزگار ملکشاه وسلطان محمد بنا گردید.
پس از طغرل، آلپ ارسلان نیز همین شهر را تختگاه خود قرار داد. ملکشاهاصفهان را برگزید؛ اما بار دیگر برکیارِ وسلطان محمد، در ری به تخت نشستندوسبب رونق شهر ری شدند. در همین دوران بود که مجد الملک قمی، وزیربرکیارِ که به سال 492 کشته شد، «مشهد شاهزاده عبدالعظیم را بساخت با آلتوعدّت وشمع و اوقاف».
یکی از ویژگیهای مهم ری آن است که در سر راه بغداد به خراسان بود. از سویدیگر، شهر ری در حد فاصل طبرستان وشهرهای جبال قرار داشت. به همین دلیلبود که شهر مزبور موقعیت سیاسی وفرهنگی بسیار ممتاز وبا ارزشی داشت. شایداین موقعیت شهر ری سبب شد تا این شهر در طی دوران شکوه خود، محل رشدبسیاری از فرقههای اسلامی شده وتا قرن هشتم هجری در انحصار گروه خاصیدرنیاید.
بهطور یقین، ری در قرن چهارم تا ششم، دوران بسیار باشکوهی را پشت سرگذاشته است؛ اما در طی قرن ششم، به دلیل اختلافات فراگیر مذهبی میان حنفیانوشافعیان، ونیز کرامیان که در این شهر نفوذ اندکی داشتند، شهر ری نیز آسیبفراوان دید. بعدها، در حمله مغول ری به شدت صدمه دید واز آن پس، چندان رویآبادانی به خود ندید.
ری در دوره سلطنت طولانی سلطان سنجر در اختیار خود او قرار داشت وبارهاوبارها سنجر به ری سفر کرده مدتی را در آنجا اقامت میکرد. پس از سنجر، ریبرای مدتی در اختیار شاه غازی اصفهبد مازندران بود. او که شیعه بود، مدرسهای درمحله زادمهران ری ساخت. بعد از آن باز ری در اختیار سلجوقیان قرارگرفت.
شهر ری در اواخر قرن ششم، در سال 590 به اشغال خوارزمشاه تَکَش در آمد.در این زمان، آخرین سلطان سلجوقی طغرل به دست نیروهای خوارزمشاه افتادوبه قتل رسید وبرای همیشه شمع بزم دولت آل سلجوق در ری خاموش شد.